تفاوت ابراء و بخشش مهريه

تفاوت ابراء و بخشش مهريه : در بسيارى از موارد ملاحظه ميگردد زوج و زوجه تصميم به توافق در خصوص مهريه ميگيرند. و اين تصميم غالباً در زمانى اتخاذ ميگردد. كه طرفين در پى ايجاد اختلاف توافقات خود را به صورت رسمى به اجرا در مى آورند. بنا بر اين با مراجعه به دفتر اسناد رسمى زوجه در خصوص مهريه و حقوق مالى و زوج در خصوص دادن وكالت در طلاق به زوجه سند تنظيم مينمايند .

در تنظيم سند رسمى ، نحوه نگارش و استفاده از عبارات مناسب كه بار حقوقى خاص و تبعات بسيارى را در بر ميگيرد بسيار حائز اهميت است. بنا بر اين پيشنهاد ميگردد حتما در خصوص نحوه تنظيم اين سند با وكيل خانواده مشورت گردد .

تفاوت ابراء و بخشش مهریه

تفاوت ابراء و بخشش مهريه :

هبه يا بخشش مهريه با توجه به تعريف عقد هبه در ماده 795 قانون مدنى:

( هبه عقدی است که به موجب آن یک نفرمالی رامجاناً به کس دیگری تملیک می كند )

با توجه به اينكه قبض در عقد هبه از شرايط صحت عقد ميباشد. بنابر اين بخشش مهريه صرفا زمانى اعتبار دارد كه مهريه به صورت عين معين باشد. و در صورتى كه مهريه به صورت كلى فى الذمه باشد بخشش آن صحيح نيست . بنا بر اين بخشش مهريه كه اصولا به صورت سكه طلا است صحيح نبوده و اثار حقوقى عقد هبه بر آن بار نميگردد .
در صورتى كه طرفين خواستار توافق در خصوص مهريه اى كه به صورت وجه نقد ، طلا ، يا سكه باشد ميبايست تحت عمل حقوقى ابراء صورت پذيرد .

مطابق با ماده ٢٨٩ قانون مدنى :

ابراء عبارت از این است که داین از حق خود به اختیار صرف نظر نمايد.

ابراء مهريه مي تواند در مقابل دريافت وكالت در طلاق و مشروط به وقوع طلاق صورت پذيرد و يا ابراء بدون قيد و شرط باشد كه به صورت اقرار نامه رسمى تنظيم ميگردد .

آيا ابراء مهريه به صورت سند عادى امكان پذير است ؟

از آنجا كه در خصوص ارائه سند عادى جهت ابراء مهريه ترديد وجود دارد كه اين سند با رضايت و اختيار كامل نوشته شده باشد. و احتمال آن وجود دارد كه نوشته با اكراه از سمت زوجه تنظيم شده باشد. در غالب موارد اين سند به تنهايي مثبت ادعا جهت وقوع ابراء نبوده. اگر چه در هر عمل حقوقى قصد واقعى شخص مورد بررسى قرار ميگيرد. و رسمى بودن يا عادى بودن در انشاء عمل حقوقى تاثير ندارد؛ لكن جهت اثبات ادعا تاثير به سزايي داشته و تنظيم سند به صورت رسمى برای اثبات دليلى محكم ميباشد .

مشاوره با وکیلانه :

جهت اخذ مشاوره از نحوه بخشش مهریه در دفتر خانه و اخذ وکالت در طلاق، از وکیل پایه یک دادگستری با ما تماس بگیرید.

تماس با ما : 09127246413

اعتراض به آراء حقوقی توسط وکیل متخصص

اعتراض به آراء حقوقی توسط وکیل : به طور کلی رای صادره از مرجع حقوقی قطعی می باشد. مگر در مواردی که رای صادره به موجب قانون ، قابلیت تجدیدنظرخواهی را داشته باشد. تجدید نظرخواهی یکی از طرق عادی اعتراض به رای محسوب می شود که به موجب آن امکان رسیدگی به موضوع در مرجعی غیر از مرجع صادر کننده رای ، فراهم می شود .

ویژگی های تجدید نظرخواهی از رای :

  • همانطور که در فوق اشاره شد ، تجدیدنظر خواهی از روش های عادی اعتراض یا شکایت از رای است . که به موجب آن شعبه ای عالی و بالاتر از شعبه صادر کننده رای به موضوع دعوی رسیدگی و نسبت به آن تصمیم می گیرد.
  • از ویژگی های تجدید نظر خواهی از رای اثر تعلیقی آن است . به این معنا که در صورت اعتراض به رای تا زمان تصمیم گیری و ابلاغ رای از مرجع تجدیدنظر ، رای معلق بوده و قابلیت اجرایی نخواهد داشت .
  • تجدیدنظرخواهی دارای اثر انتقالی می باشد . یعنی دعوی با تمام جوانب ماهوی و شکلی آن از مرحله بدوی به مرحله تجدیدنظر منتقل می شود .

اعتراض به آرائ حقوقی

نسبت به کدام آراء حقوقی می توان تجدیدنظرخواهی کرد ؟

به موجب ماده 331 قانون آیین دادرسی در امور مدنی ، دعاوی مالی در صورتی که میزان خواسته سه میلیون ریال یا بیشتر از آن باشد قابلیت اعتراض و تجدیدنظرخواهی را دارد . لذا رای صادره در مورد احکام و قرارهایی که خواسته آن کمتر از سه میلیون ریال باشد قطعی می باشد .

در مورد دعاوی غیر مالی ، همان ماده صراحتاً بیان نموده است که تمامی احکام و قرارهای صادره در دعاوی غیر مالی قابلیت تجدیدنظرخواهی را دارد .

جهات اعتراض به آراء حقوقی :

کسی که رای به ضرر او صادر شده است و اصطلاحاً به عنوان تجدیدنظرخواه به رای صادر شده اعتراض میکند ، باید جهات اعتراض به رای خود را در لایحه اعتراضی خود قید نماید که این جهات ممکن است یک یا چند مورد از موارد زیر باشد .

ادعـای عـدم اعتبـار مـستـندات :

عدم اعتبار مستنداتی که به دادگاه بدوی ارائه شده و بر اساس آن رای صادر گردیده است .

فقـدان شرایط قانونی شـهادت شهـود :

مانند عدم استماع شهادت شهود یا وجود یکی از شرایطی که به موجب قانون، مانع از پذیرش شهادت شهود می شود .

ادعـای عـدم تـوجـه قـاضـی بـه دلایل ابـرازی :

قاضی صادر کننده رای بدوی به مدارک و مستندات و اظهارات شما یا وکیلتان توجه نکرده باشد .

عدم صلاحیت قـاضـی یـا دادگاه صـادر کننده رای :

قاضی صادر کننده رای ، یکی از شرایط و جهات رد دادرس را دارا باشد . یا اساساً دادگاهی که دعوی در آن مطرح شده است ، صلاحیت رسیدگی به آن دعوی را نداشته است . اعم از اینکه این صلاحیت محلی باشد یا ذاتی .

مخالف بـودن رای بـا موازین شـرعـی یـا مـقررات قـانونی :

رای صادره با احکام شرعی یا مواد قانونی در تضاد باشد .

چگونه لایحه تجدیدنظرخواهی خود را تنظیم کنیم ؟

از آنجایی که عموم افراد از مقررات قانونی اطلاعی ندارند ، نمی توانند به تنهایی یک لایحه مناسب و دقیق جهت اعتراض به رای خود تنظیم نمایند . لذا پیشنهاد می شود حتما در پرونده خود یک وکیل پایه یک دادگستری داشته باشید و در صورتی که تا کنون موفق به بهره مندی از خدمات وکیل دادگستری متخصص در امور حقوقی نشده اید ،  همین حالا تماس بگیرید . تلفن تماس : 09127246413

مشاوره حقوقی با وکیلانه

برای کسب اطلاع بیشتر از نحوه اعتراض به آرا حقوقی و اخذ مشاوره از وکیل حقوقی با ما تماس حاصل فرمایید .
تماس با ما : 09127246413

فسخ عقد نکاح + 0 تا 100 شرایط فسخ نکاح

فسخ عقد نکاح + 0 تا 100 شرایط فسخ نکاح : فسـخ عقد نکاح در صورتی قابل اعمال است که علل قانونی آن مشخص باشد. و یکی از خیارات مختص به عقد نکاح که در قانون آمده است در آن وجود داشته باشد . فسـخ نکاح دارای احکام و قواعد مختص خود است و مانند سایر عقود از احکام خیاراتی که در ماده ی 190 قانون مدنی تصریح شده است تبعیت نمی کند. مثلاً شرط خیار فسخ در عقد نکاح راه ندارد و دلیل آن هم چیزی جز رعایت نظم عمومی و اخلاق حسنه نمی باشد . بنابراین طرفین نمی توانند خلاف مقررات آمره توافق کرده و این پیوند محکم را به راحتی از بین ببرند .

فسخ عقد نکاح

 

تفاوت فسخ نکاح و طلاق

تفاوت فسخ و طلاق اگرچه از حیث داشتن عده هر دو یکسان می باشند. لکن در بسیاری از احکام با هم متفاوتند.

موارد تفاوت آن ها این چنین می باشد:

  1. در طلاق انشاء صیغه ی خاصه طلاق دقیقا با همان لفظ لازم است، اما در فسخ چنین نیست .
  2. اگر طلاق قبل از دخول انجام گیرد، مهریه نصف می شود . در حالی که در فسخ قبل از دخول به طور کلّی مهریه به زوجه تعلّق نمی گیرد جز در فسخ بجهت عنن (ناتوانی جنسی )که موردی خاص است ( برای مطالعه فسخ نکاح بجهت عنن کلیک کنید ) . اما فسخ پس از نزدیکی در این مورد با طلاق تفاوتی ندارد و در هر صورت مهریه به زوجه تعلق میگیرد .
  3. صحت طلاق منوط به وجود شرایط خاص در زن است؛ مانند آنکه باید دو طهر غیر مواقعه گذشته باشد ، در حالی که در فسخ چنین شرطی مطرح نیست.
  4. در طلاق حضور عدلین( شهود ) و استماع آنان لازم است بر خلاف فسخ که وجود چنین شرطی لازم نیست.
  5. پیش از وقوع طلاق باید از دادگاه حکم یا اذن گرفت ولی فسخ نیاز به این اقدام ندارد. در فسخ نکاح رسیدگی دادگاه محدود به احراز وجود حق فسخ است و وظیفه ای در اصلاح همسران و ارجاع به داوری ندارد و تصمیم او در هر حال به صورت حکم یا قرار صادر می گردد .
  6. درطلاق رجعی شوهر می تواند در زمان عده به نکاح رجوع کند اما در فسخ نکاح رجوع امکان ندارد .
  7. در مورد فسخ انحلال نکاح کامل است و به طور قطع بین طرفین جدایی می افتد و تشکیل دوباره ی خانواده جز با نکاح جدید ممکن نیست .

تفاوت فسخ نکاح و انفساخ آن

منظور از انفساخ آن است که نکاح خود به خود منحل گردد. اما فسخ به این معناست که زوج یا زوجه با اعمال خیار فسخ نکاح و آثار آن را از بین ببرند .

موارد انفساخ نکاح دو مورد است :

  1. هنگامی که پس از ازدواج به علت امر حادثی زوجین بر یکدیگر حرام گردند؛ مانند آنکه پس از عقد نکاح مادر زن فرزند زوج را شیر دهد، یا شخصی که دارای دو زوجه، یکی صغیره و دیگری کبیره باشد و زوجه ی کبیره صغیره را شیر دهد، هر دو ازدواج منفسخ می شود.
  2. موردی که احد زوجین بعد از عقد نکاح از اسلام خارج گردند.

اسقاط حق فسخ در نکاح :

دارنده ی حق فسخ می تواند پس از عقد و پیدایش حق فسخ ، آن را ساقط کند و این امریست بدیهی . اما در مورد شرط سقوط خیار ضمن عقد نکاح باید گفت:

طبق ماده ی ۴۴۸ قانون مدنی«سقوط تمام یا بعضی از خیارات را می توان ضمن عقد شرط نمود.» نفوذ این شرط در مورد خیارهایی که سبب آن در زمان عقد وجود دارد بدیهی است و چون در عقد نکاح عامل فسخ باید حین العقد موجود باشد. ماده صراحت در امکان اسقاط خیار فسخ ضمن عقد نكاح را دارد .

فوری بودن اعمال حق فسخ :

در ماده ی ۱۱۳۱ قانون مدنی آمده است «خیار فسخ فوری است و اگر طرفی که حق فسخ دارد بعد از اطلاع به علت فسخ، نکاح را فسخ نکند خیار او ساقط می شود به شرط اینکه علم به حق فسخ و فوریت آن داشته باشد. تشخیص مدتی که برای امکان استفاده از خیار لازم بوده به نظر عرف و عادت است.»

قانونگذار فرض می کند که اگر کسی آگاه از وجود سبب فسخ و حکم قانون در مورد فورى بودن آن باشد. (كه اصل بر علم به قانون ميباشد ) و همچنان رابطه ی زناشویی را نگه دارد به اختیار از حق خویش صرف نظر کرده است .

مشاوره با وکیلانه :

جهت کسب اطلاعات بیشتر در خصوص شرایط اعمال فسخ عقد نکاح با وکیل پایه یک دادگستری و متخصص در دعاوی خانواده با ما تماس بگیرید .

تماس با ما : 09127246413

وکیل فسخ نکاح از جانب زن

وکیل فسخ نکاح از جانب زن : در بسيارى از موارد برای زوج شرايطى به وجود می‌آید كه رابطه زناشويي بين زوجين واقع نمیشود كه آثار حقوقى زيادى بر آن بار ميگردد . چنانچه عيبى در مرد وجود داشته باشد كه مانع از نزديكى گردد ، در صورت وجود شرايط زير نكاح قابل فسخ ميباشد :

طبق ماده ١١٢٢ قانون مدنى عیوب زیر در مرد موجب فسخ برای زن خواهد شد.

  • خصاء

  • عنن: بشرط اینکه ولو یکبار عمل زناشویی را انجام نداده باشد .

  • مقطوع بودن آلت تناسلی به اندازه ای که قادر به عمل زناشویی نباشد .

وکیل فسخ نکاح به درخواست زن

فسخ نکاح بجهت خصا ء :

یکی از عیوب مختص مرد خصاء میباشد ،که عبارت است از اخته بود .

خصاء باید دارای دو ویژگی باشد تا حق فسخ برای زن به وجود بیاید :

  1. پیش از عقد موجود بوده باشد .
  2. زن به آن جاهل بوده هرچند مانع از انجام وظایف زناشویی نباشد.

فسخ نکاح بجهت عنن :

وکیل طلاق : در اصطلاح فقهی عنن بیماری است که بر اثر آن آلت تناسلی مرد نعوظ نمیکند . به گونه ای که ناتوان از آمیزش میگردد و به مرد مبتلا به آن «عنین» میگویند . در صورتی که مرد برای یکبار عمل زناشویی انجام داده باشد ، حق فسخ زن از بین میرود . عنن مانند جنون در مرد هرگاه بعد از عقد هم حادث شود موجب حق فسخ برای زن خواهد بود.

طبق نظرحضرت امام خمینی «ره» خیار فسخ به واسطه ی عنن چه قبل از عقد و چه بعد از عقد نکاح وجود دارد ، به شرط آنکه زوج به هیچ وجه قادر به نزدیکی نباشد ، پس اگر حتی یکبار نزدیکی کرد و لو از دبر باشد خیار فسخ ساقط میشود .

راههای اثبات عنن از نظر فقها عبارتند از:

  • اقرار زوج .
  • شهادت شهود بر اقرار زوج به عنن نزد آنها .
  • سوگند مدعی ؛ در صورتی که منکر از سوگند خودداری نمایند و یا سوگند را به مدعی رد کند .

از دیدگاه محقق داماد: هرگاه مدعی عنن «زوجه» نتواند مدعای خویش را به یکی از راههای فوق به اثبات برساند، منکر «زوج» میتواند با انجام سوگند بر نفی بیماری خویش دعوی را رد کند .
امروزه با پیشرفت علم پزشکی اثبات این ادعا تنها با جلب نظر پزشکی قانونی امکان پذیر است . دادرس پس از رسیدگی و در صورت لزوم کسب نظر پزشک اگر ادعا را درست دید استحقاق زن را در فسخ نکاح اعلام میکند .

فسخ نکاح به دلیل مقطوع بودن آلت تناسلی:

مقطوع بودن آلت تناسلی که در اصطلاح فقهی به آن «جب» میگویند و زمانی باعث حق فسخ برای زوجه میشود که شوهر نتواند با او نزدیکی کند . در صورتی که پس از قطع شدن به اندازه ای باشد که بتواند با زن خود نزدیکی کند حق فسخ برای زن از بین میرود .
بعضی از دکترین علم حقوق بر این عقیده اند که ،اگر قطع آلت تناسلی پس از عقد باشد زن حق فسخ نکاح نخواهد داشت .

از دیدگاه امام خمینی «ره» جب باعث حق فسخ نکاح برای زوجه میشود ولی در صورتی که حتی به اندازه حشفه باقی مانده باشد حق فسخ نکاح ساقط میشود .

فسخ نکاح به دلیل جنون:

در قانون مقرر گردیده «جنون هر یک از زوجین به شرط استقرار اعم از اینکه مستمر یا ادواری باشد برای طرف مقابل موجب حق فسخ است».

جنون عبارت است از : اختلال عقل و منظور از اختلال عقل این است که شخص در انجام وظایف عادی و معمولی روزانه خویش نا متعادل شود .
شرط فسخ نکاح از طرف یکی از زوجین استقرار جنون است . بنابراین چنانچه به طور ناگهانی مبتلا به جنون گردد و پزشک تشخیص دهد که بیماری قابل معالجه است دادگاه نکاح را قابل فسخ نمیداند .

تفاوت جنون در مرد و زن در این است که در صورتی که جنون در مرد بعد از عقد نیز حادث شود ، موجب حق فسخ برای زن خواهد بود .

وکیل فسخ نکاح از جانب زن :

از آنجا که موارد فسخ نکاح حصری میباشد در صورتی که هر علتی به جز دلایل فوق باعث‌ عدم‌نزدیکی شود ، زوجه میتواند با استناد به شرایط عسر و حرج درخواست طلاق نماید . ( برای مطالعه موارد طلاق به درخواست زن کلیک کنید ) . در این صورت زن علاوه بر وقوع طلاق میتواند از کلیه حقوق مالی خود نیز بهره مند گردد .
همچنین در صورت وجود شرایطی که مانع از نزدیکی گردد مرد نمیتواند برای عدم پرداخت نفقه به عدم تمکین خاص زوجه استناد نماید و به صرف تمکین عام ، زن مستحق نفقه میباشد .

مشاوره با وکیلانه :

برای کسب اطلاعات بیشتر از وکیل پایه یک دادگستری متخصص در دعاوی طلاق با ما تماس حاصل فرمایید .

تلفن تماس : 09127246413

شرایط صدور حکم رشد + مدارک لازم

شرایط صدور حکم رشد : در قوانین جمهوری اسلامی ایران ، سن رشد برای افراد ، 18 سال تمام شمسی تعیین شده است , به این معنی که افراد نمی توانند تا قبل از رسیدن به این سن در اموال خود دخل و تصرف داشته باشند, حال اگر شخصی بخواهد قبل از رسیدن به سن قانونی در اموال خود تصرف کند باید حکم رشـد ایشان از طریق دادگاه صادر شود .

شرایط صدور حکم رشد چیست ؟

تمامی افراد از زمان تولد تا رسیدن به سن رشد قادر به دخالت در امور مالی خود نمی باشند واصطلاحاً به آنها محجور گفته می شود, به عبارت بهتر محجور به کسی می گویند که به وسیله قانون از تصرف در امور مالی و استفاده از حقوق خود منع شده است. نقطه مقابل محجور ، رشید می باشد . رشید به شخصی گفته می شود که قدرت تمییز داشته و از نظر قانون توانایی دخل و تصرف در اموال خود را دارد .

برای اینکه صاحب حق بتواند قبل از رسیدن به سن رشد 18 سال تمام شمسی در امور مالی خود تصرف نماید. باید رشد خود را در دادگاه ثابت نماید و از دادگاه گواهی دریافت کند .

شرایط صدور حکم رشد

گواهی رشد چیست ؟

گواهی رشد سندی است که از دادگاه صادر می شود. و به موجب آن تایید میگردد که شخص قدرت تشخیص و تمیز داشته و قبل از رسیدن به سن 18 سال می تواند در امور مالی خود بدون اذن و اجازه دیگران تصرف کند .

لازم به ذکر است که گواهی رشـد فقط برای امور مالی مربوط به شخص موثر بوده و در امور غیر مالی او مانند ازدواج یا حضانت فرزند تاثیری ندارد .

مراحل درخواست صدور گواهی رشد :

شخص متقاضی باید مدارک ذیل را جهت درخواست گواهی رشد از طریق دفاتر خدمات قضایی یا وکیل متخصص مربوط به امور حسبی به دادگاه خانواده محل اقامت خوانده که ولی یا قیم او می باشد. و در صورت نداشتن ولی یا قیم به دادگاه خانواده محل اقامت خود و به طرفیت دادستان ، ارائه دهد .

  • مدارک شناسایی مانند تصویر شناسنامه و کارت ملی .
  • سه قطعه عکس .
  • درخواست صدور گواهی حکم رشـد که توسط شخص یا وکیل تنظیم می شود .

نحوه رسیدگی در دادگاه :

پس از ثبت درخواست و ارجاع آن به یکی از شعب دادگاه خانواده ، دادگاه نامه ای جهت معرفی خواهان ، به پزشکی قانونی ارسال می نماید . پزشکی قانونی پس از معاینه متقاضی ، نظر خود را در مورد معاینه بالینی شخص به دادگاه ارجاع دهد .

بعد از ارجاع نامه به دادگاه ، جلسه رسیدگی با حضور متقاضی حکم رشـد ، تشکیل می شود. و در جلسه قاضی دادگاه سوالاتی را از ایشان خواهد پرسید . در صورت احراز رشید بودن خواهان ، دادگاه اقدام به صدور گواهی رشد می نماید .

مشاوره با وکیلانه

جهت پاسخ به تمامی سوالات شما در خصوص شرایط صدور حکم رشد و اخذ مشاوره بیشتر ، با وکیل پایه یک دادگستری با ما تماس حاصل فرمایید .
تلفن تماس : 09127246413

طلاق بدلیل نپرداختن نفقه

طلاق بدلیل نپرداختن نفقه : از منظر علم حقوق ، نفقه همان هزینه های متعارفی است که مرد باید برای همسرو فرزندان خود بپردازد . نفقه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل : خورد و خوراک ، پوشاک و مسکن و اثاث منزل می باشد . پرداختن این هزینه ها از وظایف مرد بوده و عدم تمکن مالی مرد در پرداخت نفقه همسر ، تاثیرگذار نخواهد بود . برخلاف نفقه فرزند و دیگر اقربا که مرد در صورت داشتن تمکن مالی ، ملزم به پرداخت نفقه خواهد بود . در ادامه با وکیلانه همراه باشید.

طلاق بدلیل عدم پرداخت نفقه

طلاق بدلیل نپرداختن نفقه :

وکیل طلاق : چنانچه مردی از پرداختن نفقه همسر خوداری کند ، زن می تواند از طریق دادگاه ، الزام او به پرداخت نفقه را بخواهد . اگر با محکوم شدن مرد ، ایشان همچنان از پرداخت نفقه خوداری ورزد ، زن می تواند ، دادخواست طلاق خود را به دادگاه تسلیم نماید .

آنچه موجب ایجاد درخواست طلاق بدلیل نپرداختن نفقه میشود ، مربوط به نفقه ی آينده است . اما چنانچه زوجه به دادگاه مراجعه نماید و نسبت به نفقه ی زمان گذشته دادخواست دهد به نظر می رسد که حکم مسأله متفاوت است . به این معنا که زوجه در صورت عدم اجرای حکم دادگاه مبنی بر پرداخت نفقه ی مورد مطالبه گذشته نمی تواند درخواست طلاق نماید . زیرا نفقه ی ایام گذشته زوجه مانند سایر دیون است . بدین صورت که مرد در حالت یسار ملزم به پرداخت است و در صورت اعسار همانند سایر دیون بر ذمه ی او خواهد ماند . اما چنانچه در فرض داشتن استطاعت ، اجرای حکم دادگاه ممکن نباشد این امر مجوز طلاق وی نخواهد بود . چرا كه دلیل واگذاری حق طلاق به زن ممکن نبودن ادامه ی زندگی با مردی است که نمی خواهد مخارج خانواده را تامين نمايد و این دلیل درباره ی نفقه ی گذشته نخواهد بود .

زیرا اگر شوهری مخارج زن را در آینده تأمین کند دیگر چگونه می توان برای دینی که از بابت نفقه ی گذشته بر زن دارد زندگی مشترک آن دو را ممکن نشمرد و مرد را به دادن طلاق اجبار کرد؟. ( اطلاعات بیشتر را در مقاله طلاق از جانب زن مطالعه فرمایید . )

 

نحوه طرح دادخواست الزام مرد به پرداخت نفقه :

در دادخواست ، زن می تواند نسبت به نفقه ی آینده ی خود به دادگاه دادخواست تقدیم نمايد . پس از رسیدگی و در صورت وارد بودن ادعای خواهان (زن) ، دادگاه حکم به الزام مرد به پرداخت نفقه صادر خواهد کرد . با قطعی شدن حکم ، اجراییه صادر می شود و به مرد ابلاغ می شود تا ظرف ده روز نسبت به پرداخت نفقه همسر خود اقدام نماید .

هر گاه شوهر مفاد حکم را اجرا نکند و و با اجبار و بدست نیامدن دارایی از مرد نتوان حکم دادگاه را اجرا نمود ، زن دادخواست دیگری به خواسته ی طلاق بدلیل نپرداختن مهریه به دادگاه تقديم ميدارد ، دادگاه پس از رسیدگی به درخواست مزبور و ثابت شدن آنکه شوهر از دادن نفقه خودداری می کند ، شوهر را محکوم می نماید که زن خود را طلاق دهد . پس از قطعيت حکم طلاق اجراییه آن صادر می گردد و به شوهر ابلاغ می شود که ظرف ده روز حكم را اجرا كند و اگر این کار را شوهر انجام نداد ، دادگاه مانند احکام دیگر، به وسیله ی نامه نماینده ی خود را به دفتر طلاق معرفی می کند که زن را از طرف حاکم طلاق دهد .

 

مشاوره خانواده با وکیلانه:

جهت اخد مشاوره تخصصی با وکیل پایه یک دادگستری در امور خانواده و تعیین نوبت ، با ما تماس حاصل فرمایید .

تلفن تماس : 09127246413

 

وکیل طلاق توافقی + 100% پیگیری پرونده

وکیل طلاق توافقی+ 100% پیگیری پرونده : طلاق توافقی، طلاقی است كه در آن زن و شوهر در تمام موارد مربوط به زندگي مشترك از جمله مهريه، نفقه، جهيزيه و در صورت داشتن فرزند مشترك ، حضانت فرزند توافق مي كنند. و درخواست « صدور گواهي عدم امكان سازش » را تنظيم و به دادگاه تسليم مينمايند . كه درخواست فوق ميباست حتما به امضا هر دو نفر يا وكلاى آن ها برسد .

وکیل طلاق توافقی

وکیل طلاق توافقی+ 100% پیگیری پرونده :

در صورتی که توافق طرفین مبنای طلاق قرار گیرد. معنای توافق زوجین آن نیست که اراده زن همچون اراده مرد و به همان اندازه در طلاق دخیل است .  به عبارت بهتر طلاق اقالۀ یک قرارداد منعقد شده میان زوجین نيست .

در واقع عقد نکاح به موجب اراده طرفین منعقد می شود. ولی پس از عقد خود نهادى مستقل می یابد. و از تبعیت اراده طرفین خارج می گردد . چرا که چنین امری از نظر قانونگذار مخالف مصالح خانواده و مقررات طلاق كه از قواعد نظم عمومی است ، می باشد . به این معنی که زوجین نمی توانند با تراضی یکدیگر نکاح را اقاله نمایند .

وکالت در طلاق :

ممكن است ضمن عقد نكاح یا عقد لازم دیگر یا به صورت قراردادی مستقل شوهر به زن وكالت دهد كه از طرف او خود را مطلقه سازد . زوجه برای اینكه به آسانی بتواند اقدام به طلاق نمايد می تواند از طریق شرط ضمن عقد نكاح چنین اختیاری را برای خود بدست آورد . در این صورت وكالت زن ، مادام كه ازدواج منحل نشده باقی خواهد ماند. و از آنجا كه عقد وكالت در اینجا تابع عقد لازم (نكاح ) شده موكل (مرد) حق عزل وكیل را نخواهد داشت. این راه حل اختیار مطلق مرد در امر طلاق را تا حدودی تعدیل می نمايد . اما حق زوج نيز در اقدام به طلاق از بين نمى رود .

معمولاً در زمان عقد نکاح زن در مواردی از مرد وکالت در طلاق را اخذ می نماید. که در صورت وقوع هر یک از موارد تصریح شده در سند ازدواج او وکیل در طلاق خود باشد . ماده 1119 قانون مدنی  هم اين امر را تجويز مينمايد :

«طرفین عقد ازدواج می توانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد. در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند مثل اینکه شرط شود هر گاه شوهر زن دیگر بگیرد یا در مدت معینی غایب شود یا ترک انفاق نماید. یا بر علیه حیات زن سوء قصد یا سوء رفتاری نماید که زندگانی آنها با یکدیگر غیر قابل تحمل شود. زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات شرط در محکمه و صدور حکم نهایی خود را مطلقه سازد.»

شرایط وکالت بلاعزل

در شروط مندرج در عقد نامه هاى رسمی در دوازده مورد به زوجه وکالت بلاعزل داده شده تا با اخذ مجوز از دادگاه خود را مطلقه نمایدو آن ها عبارت اند از :

  1. زن مي‌تواند از دادگاه تقاضاي صدور طلاق كند. در صورت خودداري شوهر از دادن خرجي(نفقه ) زن و انجام ساير حقوق واجب زن به مدت 6 ماه .
  2. بدرفتاري مرد به حدي كه ادامه زندگي را براي زن غير قابل تحمل كند .
  3. بيماري خطرناك غير قابل درمان مرد در حدي كه سلامت زن را به خطر اندازد .
  4. ديوانه بودن مرد در زماني كه امكان فسخ وجود ندارد .
  5. اشتغال مرد به كاري كه به حيثيت و آبروي زن و مصالح خانوادگي او لطمه بزند . در اين صورت زن مي‌تواند تقاضاي طلاق كند .
  6. محكوميت شوهر به مجازات 5 سال حبس يا بيشتر، يا به جزاي نقدي كه بر اثر ناتواني از پرداخت، منجر به 5 سال بازداشت شود يا به حبس و جزاي نقدي كه مجموعاً منتهي به 5 سال بازداشت يا بيشتر شود. و حكم مجازات در حال اجرا باشد نيز يكي ديگر از شروط ضمن عقد نكاح است كه به زن امكان مطلقه شدن را مي‌دهد .
  7. ابتلاء زوج به هر گونه اعتياد مضري كه به تشخيص دادگاه به اساس زندگي خانوادگي خللي وارد آورد و ادامه زندگي را براي زوجه دشوار كند . مانند اعتيادي كه منجر به بيكاري مرد ، فروش اثاثيه منزل و وارد نمودن ضرر به سلامت جسمي و روحي زن و فرزند شود .
  8. چنانچه مرد زندگي خانوادگي را بدون عذر موجه ترك كند. يا اينكه 6 ماه متوالي بدون عذر موجه غيبت كند، زن مي‌تواند با مراجعه به دادگاه و بدون حضور شوهر طلاق خود را ثبت كند .
  9. محكوميت قطعي زوج بر اثر ارتكاب به جرم و اجراي هر گونه مجازات اعم از حد و تعزير كه مغاير با حيثيت و شئون خانوادگي زن باشد . تشخيص اين امر نيز با توجه به وضع و موقيعت زن و عرف و موازين ديگر با دادگاه است .
  10. بچه‌دار نشدن مرد پس از گذشت 5 سال از زندگي مشترك به جهت عقيم بودن يا عوارض جسمي ديگر كه در اين صورت زن مي‌تواند تقاضاي طلاق كند .
  11. همچنين چنانچه زوج مفقودالاثر شود و ظرف 6 ماه پس از مراجعه زوجه به دادگاه پيدا نشود نيز دادگاه حكم طلاق را صادر مي‌كند .
  12. ازدواج مجدد مرد بدون اجازه همسر كه در صورت وقوع اين مورد، زن وكالت طلاق را از مرد میگیرد .

نكته مهم  در مورد وکالت در طلاق :

در صورتى كه زن وكالت در طلاق از سوى زوج داشته باشد نميتواند خود به تنهايي به دادگاه مراجعه نمايد و در صورت عدم همراهى مرد ، زوجه ميبايست وكيل دادگسترى را از طرف زوج انتخاب نمايد و وكيل مع الواسطه امور راجع به طلاق را از جانب زوج انجام دهد .

‎تفاوت گواهی عدم امكان سازش و حكم طلاق :

  • براى اخذ گواهي عدم امكان سازش ، دادخواست نياز نيست و صرف درخواست طلاق كافي است ؛ اما براي صدور حكم طلاق ، تقديم دادخواست با رعايت تشريفات آئين دادرسي مدني ضروري است .
  • گواهي عدم امكان سازش نيازمند رسيدگي ماهوي نيست ، در حالي‌كه صدور حكم طلاق نيازمند بررسي ماهوي است ، تا درخصوص صحت آن تصميم مناسب اخذ شود .
  • ‎گواهی عدم امکان سازش مشمول طلاق های توافقی و طلاق از جانب زوج ميباشد .
  • مدت اعتبار گواهی عدم امکان سازش سه ماه از تاریخ ابلاغ رأی قطعی یا قطعی شدن رأی جهت تسلیم به دفتر طلاق می باشد . پس لازم به ذکر است در صورتیکه طرفين ظرف سه ماه از تاریخ تسلیم در دفتر طلاق جهت اجرا حاضر نشدند یا مدارک را تکمیل ننمايند گواهی صادر شده از درجه اعتبار ساقط است .

‎هرگاه گواهی عدم امکان سازش به استناد توافق زوجین صادر شده باشد، در صورت عدم حضور زوج گواهی صادره کان لم یکن تلقی شده و اقدامی ندارد مگر اینکه زوجه بموجب سند رسمی یا مطابق مفاد دادنامه وکالت بلاعزل در اجرای طلاق داشته باشد . و در هر صورت عدم حضور زوجه مانع اجرای دادنامه نخواهد بود .

وکیل طلاق توافقی :

 گواهي صادره از مراجع قضايي در خصوص عدم امكان سازش بين زن و شوهر، چنانچه ظرف مدت سه ماه از تاريخ ابلاغ، به دفتر‌ثبت طلاق تسليم نشود ، از اعتبار ساقط خواهد بود , 
‌در صورتي كه ظرف مدت مقرر گواهي ياد شده جهت اجراي طلاق تسليم دفتر ثبت طلاق شود ، سردفتر مكلف است به طرفين اعلام نمايد تا جهت‌ اجراي صيغه طلاق و ثبت آن حضور يابند . عدم حضور هر يك از طرفين در وقت مقرر، براي مرتبه دوم حداكثر ظرف مدت يك ماه دعوت و‌به شرح ذيل عمل خواهد شد:
‌

  1.  درصورت امتناع زوجه از حضور، زوج صيغه طلاق را جاري و پس از ثبت به‌وسيله دفترخانه به اطلاع زوجه رسانده مي‌شود.
  2. 
درصورت امتناع زوج از حضور و اجراي طلاق، دفتر مراتب را تاييد و به دادگاه صادركننده گواهي اعلام مي‌دارد. دادگاه به درخواست زوجه ،‌ زوج را احضار و درصورت امتناع از حضور ، دادگاه با رعايت جهات شرعي صيغه طلاق را جاري و دستور ثبت و اعلام آن را به دفتر ثبت طلاق صادر‌مي‌كند .
  3.  در صورتي‌كه زوج به دفترخانه مراجعه ولي از اجراي صيغه طلاق امتناع نمايد مطابق بند (ب) عمل خواهد شد .

‎ویژگی های حکم طلاق :

واژه حکم در لغت به معنی فرمان ، دستور آمده و جمع آن احکام است. در اصطلاح حقوقی حکم دادگاه رأیی است، که به موجب آن ، اختلاف در دادگاه ؛ خاتمه یابد . با توجه به نص ماده ؛ حکم دارای چهار عنصر است :

  1. در امور ترافعی صادر شده باشد .
  2. از دادگاه صادر شده باشد .
  3. راجع به ماهیت دعوا باشد .
  4. قاطع دعوا باشد .

بنابراین حکم طلاق زمانی مصداق دارد که اولاً متقاضی طلاق زن باشد . ثانیاً حکم به الزام زوج صادر شده باشد . مدت اعتبار حکم طلاق 6 ماه از تاریخ انقضای مهلت فرجام خواهی یا ابلاغ رأی فرجام خواهى است .
‎پس از تسلیم حکم طلاق به دفتر طی دو نوبت از زوج بموجب اخطاریه دعوت می شود اولی 7 روز و دومی 10 روز . در صورت عدم حضور زوج و عدم اعلام عذر یا امتناع از اجرای صیغه طلاق ، صیغه طلاق ثبت می شود. و سردفتر به نمایندگی از محکمه ماذون از قبل قانونگذار صیغه طلاق را جاری می کند . و مراتب ثبت و اجرای طلاق به صورت رسمی به اطلاع زوج باید برسد .

اثبات شروط و اوضاع و احوالي كه موجد حق طلاق براي زوجه مي‌باشد، بر عهده وي است. و احراز تحقق آن نيز از وظايف و اختيارات دادگاه مي‌باشد. لذا دخالت دادگاه در دعوي طلاق از ناحيه زوجه ، دخالتي با ماهيت حاكم است كه بر احراز حق بر اساس واقعيات موجود استوار مي‌باشد . همچنان كه ذكر شد، دادگاه تصميم بر طلاق را آن گاه كه زوجه به تنهايي متقاضي طلاق است. بايد در قالب حكم بياورد نه گواهي عدم امكان سازش . اما در طلاق به درخواست زوج يا زوجين ، آنچه دادگاه در پايان اجراي تشريفات مقرر در قانون صادر مي‌نمايد. صرفاً گواهي بر عدم امكان سازش است نه محكوميت زوج يا زوجين به حضور در دفترخانه و تسليم به اجراي صيغه ی طلاق .

 

مشاوره طلاق توافقی با وکیلانه

جهت اخذ مشاوره با وکیل پایه یک دادگستری متخصص در امور خانواده با ما تماس حاصل فرمایید .

تلفن تماس : 09127246413

طلاق از جانب زن + صفر تا 100 درخواست طلاق از طرف زوجه

طلاق از جانب زن + صفر تا 100 درخواست طلاق از طرف زوجه : طبق قوانین فعلی اختیار طلاق در دست مرد است . یعنی مرد هر وقت بخواهد می تواند اقدام به طلاق دادن زن خود بنماید و لزومى ندارد. جهت خاصی را برای تصمیم خود نسبت به طلاق ذکر کند .
زن اگر متقاضی طلاق باشد ، درخواست طلاق خود را باید در قالب یکی از موارد خاص پیش بینی شده در قانون مدنی یعنی ترک انفاق یا عسر و حرج مطرح نماید و آن را ثابت کند , یا در ضمن عقد بر شوهر شرط یا شروطی کرده و وکالت گرفته که در صورت تخلف از آن شروط خود را مطلقه نماید. و در دادگاه تخلف از شرط را اثبات نماید تا موفق به طلاق شود .

طلاق از جانب زن

 

طلاق از جانب زن + وکیل طلاق

مواردی که زن می تواند از دادگاه درخواست طلاق کند را می توان به چند دسته تقسیم نمود که عبارت است از:

در مورد غیبت شوهر بیش از چهار سال

قانون مدنی مقرر می دارد:

«هرگاه شخصی 4 سال تمام غایب مفقودالاثر باشد. زن او می تواند تقاضای طلاق کند و در این صورت با رعایت ماده 1023 حاکم او را طلاق دهد.»

با توجه به ماده 1023 باید گفت :

دادگاه هنگامی می تواند حکم به طلاق دهد که پس از دریافت درخواست طلاق از جانب زن. در یکی از جراید و یکی از روزنامه های کثیرالانتشار تهران سه دفعه ی متوالی به فاصله ی یک ماه آگهی کند .

كه اگر شخصى از غایب خبری داشته باشد به اطلاع دادگاه برساند . هرگاه یکسال از تاریخ نشر اولین آگهی بگذرد و زنده بودن غایب ثابت نشود. دادگاه حکم طلاق صادر می کند. بنابراین قبل از گذشتن حداقل 5 سال ازتاریخ آخرین خبر غایب دادگاه نمی تواند حکم طلاق به علت غیبت شوهر صادر نماید .

ماده 1011 قانون مدنی

در تعریف غایب مفقودالاثر بیان می دارد. «غایب مفقودالاثر کسی است که از غیبت او مدت بالنسبه مدیدی گذشته و از او به هیچ وجه خبری نباشد.»

در صورت غيبت زوج راه حل آسان تری نيز وجود دارد . زیرا عملاً استفاده از این روش طلاق را سخت و طولاني می کند. توضیح آنکه یکی از شروط ضمن عقد نکاح این است که اگر شوهر شش ماه غیبت کند زوجه وکیل می باشد. که بتواند درخواست طلاق نماید . بنابر اين در صورتى كه ازدواج ثبت شده باشد. از اين طريق می توان برای درخواست طلاق استفاده کرد .
علاوه بر آن عنوان عام «عسر و حرج» می تواند مورد استناد قرار گیرد. و زن به منظور رهايى از شرايطى كه برای او دشوار و تحمل ناپذیر است طلاق داده شود .  بنا بر اين در مواردى که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد. زن ميتواند از دادگاه تقاضای طلاق کند .

 

 استنکاف شوهر و یا عدم قدرت او از دادن نفقه

قانون مدنی در مواد 1129 و 1130 مواردی برای طلاق به درخواست زن بر مبناى فقه اسلامى مقرر داشته است .

مطابق ماده 1129 قانون مدنی «در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجرای حکم محکمه و الزام او به دادن نفقه زن می تواند برای طلاق به حاکم رجوع کند. و حاکم شوهر او را اجبار به طلاق می نماید. همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه» .

و یا در ماده ی 1130 (اصلاحی 1361/10/8) مقرر می دارد:

« در موارد زیر زن می تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق نماید در صورتی که برای محکمه ثابت شود که دوام زوجیت موجب عسر و حرج است می تواند برای جلوگیری از ضرر و حرج زوج را اجبار به طلاق نماید. و در صورت میسر نشدن به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود.»

نفقه یک تکلیف یک جانبه است که به عهده ی شوهر می باشد و مشروط به فقر زن و یا تمکن مرد نيست .
تکلیف دادن مهر و نفقه طبق ماده ی 1102 قانون مدنی از تاریخ عقد نکاح شروع می شود . آنچه مسلم است این است که تمکین شرط محق بودن زن برای نفقه نیست . ولی عدم تمکین مانع نفقه است و زوجه در صورتی می تواند با استناد به این بند تقاضای طلاق نماید که ناشزه نباشد . ( اطلاعات بیشتر را در مقاله درخواست طلاق بجهت عدم پرداخت نفقه مطالعه نمایید . )

 عسر و حرج

واژه عسر و حرج یعنی زندگی زناشویی به حدی برای زن تحمل ناپذیر شده باشد. که دادگاه ادامه آن را خارج از طاقت و توان زن تشخیص دهد و بپذيرد كه ادامه زندگی مشترک زیانهای جبران ناپذیری برای زن ایجاد مى کند . بر این مبنا اگر ادامه زندگی زناشویی به هر علت از قبیل سوء معاشرت و رفتار مرد ، بیماری صعب العلاج، اعتیاد، غیبت طولانی یا حبس طویل المدت شوهر زندگی را بر زن دشوار و او را در سختی قرار دهد . می تواند از دادگاه درخواست طلاق کند . و حاکم در صورت اثبات موضوع در دادگاه شوهر را ملزم به طلاق زن می کند و در صورت غیرممکن بودن الزام، با اجازه دادگاه طلاق واقع می شود .

براساس ماده 1130 قانون مدنی زن در صورت دچار شدن به عسر و حرج اجازه ی طلاق خواهد داشت. مبنای ماده ی مذکور علاوه بر مسائل قانونى و اجتماعى ، قاعده فقهی نفی عسر و حرج است. (آیه 78 سوره حج در مقام تکلیف بر شما مشقت و رنج ننهاده است ) . قاعده اولیه این است که در طلاق اختیار در دست زوج است. لكن اولى بر آن اين است كه هرگاه ادامه ی زندگی برای زوجه همراه با مشقت شدید است. و زوج حاضر به طلاق زوجه نیست زن حق درخواست طلاق را دارد .

ماده 1130 قانون مدنی مقرر می دارد:

« در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد. وی می تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند. چنانچه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود دادگاه می تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد. زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود.» (اصلاحی 1370/8/14)

تبصره :

عسر و حرج موضوع این ماده عبارت است از بوجود آمدن وضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد. و موارد ذیل در صورت احراز توسط دادگاه صالح از مصادیق عسر و حرج محسوب می گردد:

  • ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در مدت یکسال بدون عذر موجه .

  • اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابطلاع وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد. و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای اعتیاد لازم بوده است . در صورتی که زوج به تعهد خود عمل ننماید و یا پس از ترک مجدداً به مصرف موارد مذکور روی آورد . بنا به درخواست زوجه طلاق انجام خواهد شد .

  • محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر .

  • ضرب و شتم یا هرگونه سوء رفتار مستمر زوج که صرفاً با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد .

  • ابتلاء زوج به بیماری های صعب العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه ی صعب العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید. مواد مندرج در این ماده مانع از آن نیست که دادگاه در سایر مواردی که عسر و حرج زن در ادگاه احراز شود حکم طلاق صادر نماید. (الحاقی 1381/4/29)

قانون مدنی در این تبصره مصادیقی از عسر و حرج  را به عنوان مثال بیان کرده است.

در موردی که ثابت شود رفتار ناهنجار شوهر اصلاح شده یا تنگدستی و بیماری و گرفتاری او پایان یافته است. دادگاه نمی تواند شوهر را اجبار به طلاق کند . زیرا در چنین فرضی نمی توان ادعا کرد که «دوام زوجیت موجب عسر و حرج است» . به همین جهت در ماده ی 1130 قانون مدنی طلاق وسیله ی جبران ضرر نیست برای دفع ضرر در آینده است .

ابتلاء به بیماری مسری صعب العلاج

به دستور قسمتی از ماده ی 1130 قانون مدنی که می گوید: «در صورتی که به واسطه امراض مسریه صعب العلاج دوام زناشویی برای زن موجب مخاطره باشد.»

یعنی زن می تواند از دادگاه درخواست اجبار شوهر را به طلاق نماید. بیماری صعب العلاج بیماری است که در اثر معاشرت و همزیستی زناشویی زن و مرد با یکدیگر و یا نزدیکی جنسی از شوهر به زن سرایت کند. و او را نیز مبتلا نمايد و مداوای آن طولاني يا غير ممكن باشد . چنانچه بیماری مسری باشد ولی مداوای آن آسان و كوتاه مدت باشد و یا آنکه دوام زناشویی برای زن موجب مخاطره نباشد. زن نمی تواند درخواست طلاق از دادگاه نماید. تشخیص اين موضوع با پزشک متخصص و تایید پزشکی قانونی است .همچنین شرط سوم ضمن عقد تصریح می کند : در صورتی که زوج مبتلا به بیماری صعب العلاج شود که ایجاد مخاطره برای زوجه نماید زن می تواند از حق طلاق خود استفاده نماید.

ماده 1127 قانون مدنی مقرر می دارد« هرگاه شوهر بعد از عقد مبتلا به یکی از امراض مقاربتی گردد زن حق خواهد داشت که از نزدیکی با او امتناع نماید. و امتناع به علت مزبور مانع حق نفقه نخواهد بود»

وکیل طلاق : در طلاق از جانب زن این حکم مبتنی بر قاعده ی لاضرر است به این شرح که اطاعت از شوهر واجب است. و عدم اطاعت موجب سلب حق نفقه خواهد بود . ولی چنانچه به علت امراض مقاربتی و یا علل دیگر موجب ورود خسارات به زوجه شود قاعده ی لاضرر حكم ميكند كه وجوبى بر اطاعت وجود ندارد .

سوء معاشرت شوهر

از دیگر مواردی که در ماده ی 1130 تصویب شده و زن می تواند درخواست طلاق کند سوء معاشرت شوهر است . سوء معاشرت باید به حدی باشد که زن نتواند آن را تحمل کند . بنابراین چنانچه بتوان شوهر را وادار به حسن معاشرت نمود طلاق امكان ندارد . تشخیص این امر با قاضى رسيدگى كننده به در خواست طلاق از جانب زن ميباشد .

مشاوره طلاق از جانب زن و زوجه با وکیلانه

جهت اخذ مشاوره و ارائه مشاوره طلاق به درخواست زوجه با وکیل پایه یک دادگستری متخصص در دعاوی خانواده . با ما تماس حاصل فرمایید .

تلفن تماس : 09127246413

وکیل حضانت فرزند + پیگیری 100% پرونده

وکیل گرفتن حضانت فرزند + پیگیری 100% پرونده : حضانت واژه ای است عربی به معنای حفظ و نگهداری کردن، و در اصطلاح فقه عبارت است از حق یا مسئولیت نگهداری و پرورش دادن شخصی که نیاز به مراقبت دارد . مانند کودک یا مجنون و در اصطلاح حقوقی حضانت به پرورش اطفال به وسیله پدر و مادر و اقارب اطلاق می شود که هم چهره ای از حق دارد و هم چهره ای از تکلیف .

وکیل حضانت فرزند

تفاوت ولایت با حضانت :

ولایت اصطلاحی است به معنای سرپرستی و اداره اموال و مواظبت از شخص محجور به عهده ولی می باشد . در فقه و قانون ، ولایت به صورت قهری به عهده پدر و جد پدری می باشد .  مادر تنها در صورتی می‌تواند ولایت را برعهده داشته باشد که از طرف پدر یا جد پدری به عنوان وصی تعیین گردد یا مراحل اخذ قیمومیت را طی نماید و‌ قیم طفل شود .

حضانت طفل با چه کسی است ؟

حضانت در وهله اول با مادر است . چرا که طبق قانون نگهداری از طفل چه دختر و چه پسر تا ۷ سالگی با مادر است و پس از آن حضانت با پدر خواهد بود .

آیا قبل از هفت سالگی میتوان از مادر سلب حضانت نمود ؟ بله

قاعدتاً آنچه حائز اهمیت است مصلحت طفل است که این مصلحت ایجاب می‌نماید کودک خردسال تا هفت سالگی با مادر خود زندگی کند . اما گاهی ممکن است مادر صلاحیت نگهداری از فرزند خود را نداشته باشد . در این صورت پدر و در صورت نبود پدر هر یک‌از اقارب می تواند دادخواست سلب حضانت مادر را به دادگاه تقدیم و با اثبات عدم صلاحیت مادر ، از ایشان سلب حضانت نماید .

پس از سن ۷ سالگی حضانت فرزندان با چه کسی است؟

پس از رسیدن سن طفل به ۷ سالگی حضانت با پدر است ، مگر اینکه پدر صلاحیت نگهداری از فرزند را نداشته باشد . که همانگونه که پیشتر گفته شد میتوان درخواست سلب حضانت از پدر مطرح نمود .

در صورت فوت پدر یا مادر حضانت با چه کسی است ؟

با فوت هر یک از پدر یا مادر حضانت با شخص دیگری است که در قید حیات میباشد .
چنانچه پدر در قید حیات نباشد حضانت به مادر اختصاص خواهد داشت اگرچه ولایت با جد پدری باشد، و جد پدری فقط در صورتی میتواند حضانت را به عهده گیرد که اعطای حضانت به مادر با حکم دادگاه خلاف مصلحت تشخیص داده شود .

از دیدگاه فقهای امامیه در صورت فوت پدر و مادر سرپرستی و حق حضانت با جد پدری است . زیرا که جد پدر ی نسبت به امور مالی و غیر مالی طفل ولایت دارد .

امام خمینی « ره » در این باره فرموده است:

در صورت فقدان پدر و مادر حضانت حق جد پدری است . در صورت نبود او وصی پدر و وصی جد پدری و پس از آن ها حضانت از طفل به عهده خویشان کودک به ترتیب طبقات ارث است . و چنانچه صاحبان حق حضانت متعدد و در یک رتبه باشند بین آنها قرعه زده می شود.

پایان حضانت فرزندان

وکیل حضانت فرزند : حضانت تا زمان رسیدن فرزند به سن بلوغ که در دختران ۹ سال تمام قمری و در پسران ۱۵ سال تمام قمری میباشد ، ادامه خواهد داشت . پس از آن تصمیم گیری به عهده فرزند است و می‌تواند انتخاب نماید که با کدام یک از والدین خود قصد  ادامه زندگی را دارد .

آیا در مورد حضانت فرزندان امکان توافق وجود دارد ؟ بله !

امکان توافق در مورد حضانت فرزند مشترک وجود دارد . اما دایره شمول این توافق تا جایی است که مصلحت طفل اقتضا نماید .
بنابراین در صورتی که در توافق حاصل شده غبطه ی طفل رعایت نگردد این توافق غیر معتبر خواهد بود .

آیا امکان عدول از توافق در مورد حضانت وجود دارد ؟

بله!
اگرچه طبق ماده ۱۰ قانون مدنی و اصل لزوم قراردادها اشخاص می‌بایست به توافقات خود پایبند باشند . در مورد حضانت الزامی جهت پایبندی به توافق وجود ندارد و هر کدام از طرفین که بتواند عدم رعایت مصلحت طفل یا عدم صلاحیت شحص حاضن در نگهداری از طفل را اثبات نماید ،  می تواند از توافق حاصل شده به حکم دادگاه عدول نماید .

مشاوره با وکیل حضانت فرزند وکیلانه :

جهت اخذ مشاوره با وکیل پایه یک دادگستری متخصص در امور خانواده و پیگیری صفر تا صد پرونده شما با ما تماس حاصل فرمایید .

تلفن تماس : 09127246413

مشاوره حقوقی گرفتن حضانت فرزندان + روش های اقدام

نحوه گرفتن حضانت فرزندان + مشاوره حقوقی تخصصی و قبول پرونده  : حق حضانت فرزند که قبل از ۷ سالگی با مادر و بعد از ٧ سالگی با پدر می باشد. ممکن است در شرایط خاص به تقاضای هر یک از والدین و‌ حتی خویشان طفل یا قیم از والدین سلب شود . در این زمینه در قانون مدنی مقرر شده است:

هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در‌معرض خطر باشد، محکمه می‌تواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای رئیس حوزه قضائی هر تصمیمی را که برای حضانت طفل‌ مقتضی بداند، اتخاذ کند .

مشاوره حقوقی گرفتن حضانت فرزندان

‌موارد ذیل از مصادیق عدم مواظبت و یا انحطاط اخلاقی هر یک از والدین است:

1 – اعتیاد زیان‌آور به الکل، مواد مخدر و قمار .
2 – اشتهار به فساد اخلاق و فحشاء .
3 – ابتلا به بیماریهای روانی با تشخیص پزشکی قانونی .
4 – سوء استفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضد اخلاقی مانند فساد و فحشاء، تکدی‌گری و قاچاق .
5 – تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف .

گرفتن حضانت فرزندان (100% پیگیری پرونده) :

مشاوره حقوقی گرفتن حضانت فرزندان با وکیل خانواده : همانگونه که ملاحظه می نمایید موارد ذکر شده تنها مصداق می‌باشد و موارد دیگری را نیز می توان مشمول عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی دارنده حضانت دانست . مانند تصدی به شغلی وقت گیر که مانع از نگهداری شایسته طفل باشد . علاوه بر آن شخصی که حضانت از طفل را بر عهده دارد باید واجد شرایط باشد که موارد زیر از آن جمله میباشند:

عقل :

شخصی که نگهداری از طفل را بر عهده میگیرد باید عاقل باشد . زیرا شخصی که سلامت عقلی ندارد خود نیاز به مراقبت دارد  . و‌ نمی تواند از شخص دیگری نگهداری نماید . از دیدگاه بعضی از دکترین حقوقی مانند مرحوم کاتوزیان بین جنون ادواری و دائم تفاوتی نیست و معتقد است که عاقل بودن از شریط اصلی شخصی است که حضانت را بر عهده می گیرد.

سلامت جسمانی :

از دیگر شرایط شخصی که حضانت را بر عهده میگیرد داشتن سلامت جسمی و توانایی بر نگهداری طفل است . برخی از فقها معتقد هستند هر گونه بیماری که حاضن را از نگهداری طفل باز دارد موجب سقوط حق حضانت میباشد . برخی دیگر از فقها معتقد هستند نگهداری کودک در جایی که بیم خطر و ضرر برای کودک می رود حق حضانت را ساقط می کند . بنابر این زمین گیری و بیماری های که حاضن را از نگهداری و تربیت کودک ناتوان سازد و یا ابتلا شخص حاضن به بیماری های مسری و خطرناک که بیم ابتلا کودک به آن بیماری وجود داشته باشد ،  از دیدگاه قانون مدنی و حقوقدانان موجب به خطر افتادن سلامت جسمی یا روحی طفل و سقوط حق حضانت است .

داشتن شایستگی اخلاقی :

از شروط دیگر پذیرفتن حضانت داشتن شایستگی‌اخلاقی است . زیرا کودک از کسی که حضانت او را بر عهده دارد تأثیر می پذیرد . و او را الگو و‌سر مشق قرار میدهد و انحطاط اخلاقی حاضن تربیت کودک را به خطر می اندازد .

محل سکونت :

دیدگاه شیخ طوسی در مورد رفتن مادر از محلی به محل دیگر بدین صورت است که اگر سفر مادر از روستا به شهر است او سزاوارتر است برای نگهداری کودک .  اگر سفر وی از شهر به روستا است پدر شایستگی نگهداری دارد . چون زندگی در روستا سبب می شود کودک از آموزش و تربیت باز بماند و این دیدگاهی قوی است که مورد پذیرش قرار خواهد گرفت .

ازدواج نکردن مادر :

اولویت مادر در حضانت فرزند تا زمانی است که ازدواج نکند .  اگر مادر با مردی غیر از پدر کودک ازدواج کند و پدر زنده باشد حق حضانت مادر از بین می رود .

اگر مادر پس از ازدواج طلاق گرفته آیا می تواند دوباره حضانت فرزند را بر عهده گیرد ؟

بر اساس نظریه اول که قول اکثر فقیهان امامیه است .  زن با طلاق گرفتن از شوهر دومش در صورتی که مستحق حضانت باشد حق حضانتش باز می گردد  . البته به شرطی که طلاق بائن باشد. اما اگر طلاق رجعی باشد تا پایان عده حق او اعاده نمیگردد . زیرا زن در هنگام عده طلاق رجعی در حکم زوجه می باشد . نظر دوم : این است که به صورت مطلق حضانت برگشت داده نمی شود زیرا دلیل بر اعاده حق او نیست .

آیا پس از بدست آوردن شرایطی که موجب گرفتن حضانت شده ، حضانت باز می گردد؟

در صورتی که شرایط داشتن حضانت اثبات گردد و حضانت به مصلحت طفل باشد منعی جهت بازگشت حضانت به شخصی که از او سلب حضانت شده وجود ندارد . مانند اینکه ترک اعتیاد صورت پذيرد و اصلاح شخص بر دادگاه محرز گردد .

مشاوره حقوقی حضانت با وکیلانه :

جهت اخد مشاوره از وکیل حضانت فرزند و متخصص در امور خانواده و گرفتن حضانت فرزندان خود با ما تماس حاصل فرمایید .

تلفن تماس : 09127246413