نکاتی در مورد تلقیح مصنوعی :

نکاتی در مورد تلقیح مصنوعی : امروزه زوجینی که توانایی بچه دار شدن را ندارند و یا نمی خواهند از راه طبیعی صاحب فرزند شوند.، می توانند از طریق تلقیح مصنوعی صاحب فرزند شوند.

تلقیح مصنوعی چیست؟

تلقیح مصنوعی روشی است که در آن نطفه مرد در رحم زنی بیگانه قرار می گیرد. یا اینکه نطفه مرد در رحم همسرش قرار داده می شود. قوانین ایران در خصوص بارداری به این روش احکام خاصی را پیش بینی نکرده است. اما این موضوع از دو منظر قابل بحث می باشد.

تلقیح مصنوعی

تلقیح مصنوعی نطفه شوهر به رحم همسرش و ایجاد نطفه:

در این روش در نسبت نسبیِ بینِ طفل و پدر و مادرش هیچ شبهه ای وجود ندارد. و طفل متولد شده متعلق به پدر و مادر طبیعی خود است. بنابراین طفل از نظر حقوق مالی و تربیتی مانند فرزند طبیعی بوده و پس از فوت والدین خود جزء وارثین محسوب می شود.

تلقیح نطفه مرد در بدن زنی بیگانه بدون ایجاد رابطه زوجیت:

حقوقدانان طفل ناشی از تلقیح مصنوعی بدون ایجاد رابطه زوجیت را به مانند طفل ناشی از زنا می دانند. اما این نظر چندان مقبول نبوده و دارای ایراد می باشد. چرا که زنا عبارت است از دخول آلت تناسلی مرد در آلت تناسلی زن و طفل ناشی از زنا از این طریق به وجود می آید. در حالی که در تلقیح مصنوعی این موضوع منتفی است. بنابراین طفل ناشی از تلقیح را نمی توان زنا زاده دانست. لذا به نظر می رسد که طفل متولد شده به مانند طفل طبیعی دارای حقوق و تکالیف بوده و پس از فوت از والدین خود ارث می برد.

رحم اجاره ای:

رحـم اجاره ای یکی از روش های جایگزین برای درمان ناباروری است. در این روش تخمک زنِ حمل کننده برای تشکیل جنین استفاده نمی شود. بلکه تخمک و اسپرم زوجین در محیط آزمایشگاهی ادغام می شود. و پس از تشکیل لقاح در رحم زنی که داوطلب برای حمل جنین است، گذاشته می شود.
بنابراین حمل کننده جنین هیچ نقشی در ایجاد نطفه جنین نداشته و از نظر ژنتیکی هیچ مشارکتی ندارد و تنها میزبان او می باشد.

رحم اجاره ای از نظر قوانین حقوقی: مشاوره در مورد تلقیح مصنوعی.

در نظام حقوقی ایران هیچ قانون خاصی در مورد رحم اجاره ای وجود ندارد. مضافاً اینکه ممنوعیتی هم بابت این روش وضع نشده است. بنابراین قراردادی که میان مرد و زن صاحب نطفه با زنی که حمل کننده جنین است، منعقد می شود، صحیح بوده و در قالب قراردادهای ماده 10 قانون مدنی معتبر است.

بنابراین طفل ناشی از رحم اجاره ای از نظر تکالیف مالی وتربیت و نگهداری، دارای همان تکالیفی است که فرزند طبیعی دارد. و بعد از مرگِ والدین خود، جزء وارثین محسوب می شود. همچنین چنانچه او قبل از والدین خود فوت نماید، والدینش در صورت وجود ترکه ، از او ارث می برند. لازم به ذکر است تمامی این حقوق زمانی قابل تصور است که طفل زنده متولد گردد. لذا اگر جنین از رحم حمل کننده مرده متولد شود، هیچ یک از حقوق مذکور برای وی متصور نیست.

مشاوره با وکیلانه در خصوص تلقیح مصنوعی:

جهت دریافت مشاوره تلفنی و حضوری از وکیل پایه یک دادگستری با ما تماس بگیرید.
تماس با ما: 09127246413

اثر طلاق در وراثت :

اثر طلاق در وراثت : بعد از واقعه ی طلاق، رابطه سببی بین زوجین که یکی از شرایط تحقق ارث می باشد، از بین رفته و به همین دلیل زوجین از یکدیگر ارث نخواهند برد.  مگر اینکه طلاق به صورت رجعی باشد و فوت در زمان عده رخ دهد. پس اگر مردی زن خود را طلاق دهد، طلاق از نوع رجعی خواهد بود. در این صورت چنانچه هر یک از زوجین در ایام عده، فوت کنند، دیگری از او ارث خواهد برد.

شرایط ارث بردن پس از طلاق و اثر طلاق در وراثت :

  • طلاق از نوع رجعی باشد: هر گاه مردی متقاضی طلاق همسر خود باشد، طلاق از نوع رجعی خواهد بود. در این صورت مرد می تواند تا قبل از پایان ایام عده ، به همسر خود رجوع کند. چنانچه مرد در ایام عده به همسرش رجوع کند، روابط شرعی و زناشویی زوجین به حالت قبل از طلاق بر میگردد. اگر نوع طلاق بائن باشد، یعنی متقاضی طلاق زوجه باشد یا طلاق بصورت توافقی انجام گیرد، با وقوع طلاق و فوت هر کدام، دیگری ارث نخواهد برد.
  • فوت در زمان ایام عده محقق شود: دومین شرط موثر برای ارث بردن زوجین پس از طلاق، وقوع فوت در ایام عده است. به عبارت بهتر، تنها زمانی زوجین از یکدیگر ارث خواهند برد، که فوت یکی از آنها در ایام عده زناشویی باشد. در غیر اینصورت موضوع ارث بری زوجین منتفی خواهد بود.
  • زوجیت بر اثر نکاح دائم باشد. زن و شوهر در صورتی که بواسطه عقد دائم مزدوج شوند، از یکدیگر ارث خواهند برد.

اثر طلاق در وراثت

در موارد زیر طلاق مانع از ارث خواهد بود:

  1. چنانچه طلاق رجعی بوده، اما فوت بعد از ایام عده باشد.
  2. هر گاه نوع طلاق بائن باشد.
  3. طلاق بصورت خلع باشد و زوجه در ایام عده به زوج رجوع نکند. چرا که با رجوع زوجه به زوج در ایام عده، طلاق خلع به رجعی تبدیل خواهد شد.

نکته مهم در مورد اثر طلاق در وراثت:

هر گاه زوج بر اثر مرض، همسر خود را طلاق بدهد و در ظرف یکسال از واقعه طلاق، بر اثر همان مریضی فوت کند، زن از شوهر خود ارث می برد. به شرط آنکه زن هنوز ازدواج نکرده باشد. حتی اگر نوع طلاق بصورت بائن باشد .

مشاوره با وکیلانه:

جهت کسب اطلاع از نحوه دریافت گواهی انحصار وراثت و همچنین نحوه مطالبه مهریه از میراث متوفی با وکیل پایه یک دادگستری، متخصص در امور حسبی تماس حاصل فرمایید.
تماس با ما: 09127246413

حقوق مالی زن در زمان طلاق :

حقوق مالی زن در زمان طلاق : طبق قوانین موضوعه و معمول فعلی اصولا اختیار طلاق در دست مرد است . یعنی مرد هر زمان بخواهد می تواند زن خود را طلاق دهد. و ملزم نیست جهت خاصی را برای تصمیم خود ارائه دهد. اما مرد هر گاه بخواهد طلاق دهد حتماً باید به دادگاه مراجعه نماید.

ذکر این نکته لازم است که اگر چه حق طلاق اصولاً با مرد است؛ اما مرد نمی تواند اعمال این حق را وسیله ی اضرار به همسر خود و تضییع حقوق قانونی وی قرار دهد. سوء استفاده از حق طلاق ممکن است با اعمال بی جهت و ظالمانه این حق، و در نتیجه ملزم کردن زن به ادامه رابطه ی زناشویی صورت گیرد. البته می توان با اتخاذ راهکارهای قانونی که به زن حق درخواست طلاق می دهد، مانع از عدم اعمال نابجا و ظالمانه حق طلاق و اضرار به زوجه گردید.

حقوق مالی زن در زمان طلاق:

مردی که خواهان طلاق است مکلف به پرداخت حقوق مالی زن، شامل: اجرت المثل، نحله و پرداخت نصف دارایی خود، نفقه و مهریه میباشد .که به ترتیب هر یک از این حقوق مالی توسط وکیل خانواده توضیح داده میشود.

حقوق مالی زن

‎حقوق مالی زن و اجرت المثل ایام زوجیت :

در صورتی که زوجه در ایام زوجیت کارهایی را انجام داده باشد که شرعاً و قانوناً مسئولیتی از آن حیث‌ نداشته باشد. و‌ قصد تبرع نیز برای انجام آن امور نداشته باشد، به او اجرت المثل تعلق میگیرد. اگر در حین عقد راجع به انجام امور شرط شده باشد، زوجه مستحق اجرت المسمی است و‌نوبت به اجرت المثل نمیرسد .

چگونگی تعیین اجرت المثل:

در اجرت المثل وضع مالی مرد ملاک تعیین مبلغ اجرت المثل نیست، بلکه با ارجاع امر به کارشناسی حق الزحمه زن در امور خانه داری مشخص می شود.

نحله:

نـحله همان مالی است که اگر زن شرایط گرفتن اجرت المثل دوران زندگی مشترک را نداشته باشد، به او بخشیده می شود. البته نحله نیز زمانی به او تعلق می گیرد که از وظایف همسری اش تخطی نکرده باشد. وبه اصطلاح ناشزه نباشد. و در صورتی پرداخت میشود که مرد اقدام به طلاق نماید.
‎ با توجه به تعداد سال های زندگی مشترک و نوع کارهایی که زوجه در خانه شوهر انجام داده و وضعیت مالی زوج دادگاه مبلغی را از باب بخشش (نحله) برای زوجه تعیین می کند.

‎ اگر به هر دلیل امکان تعیین اجرت المثل نباشد مثل اینکه زن قصد تبرع داشته نوبت به نحله می رسد و نسبت به تعیین نحله اقدام می شود.

چگونگی تعیین نحله:

در نحله دادگاه با توجه به وضع مالی زوج و زحمات زوجه مبلغی را به عنوان نحله تعیین می کند که زوج به زوجه بپردازد. و در نحله نیازی به تعیین کارشناس نیست. و قاضی باید راجع به وضعیت مالی زوج تحقیق و با توجه به زحمات زن مبلغ متناسبی بابت نحله معین کند.

حقوق مالی زن و شرط تنصیف دارایی:

طرفین عقد ازدواج می تواند هر شرطی که مخالف مقتضای عقد نکاح نباشد، در ضمن عقد ازدواج یا عقود لازم دیگر داشته باشند. بحث مهمی که امروزه به سبب حمایت از حقوق زن و جبران کاستی های قانون مطرح است به عنوان شرط ضمن عقد در عقدنامه گنجانده شده است، شرط تنصیف اموال زوج است .

مطابق بند الف از شرایط ضمن عقد مندرج در عقد نامه های رسمی. ، چنانچه طلاق به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق وی نباشد. ، زوج وظیفه دارد تا نصف دارایی موجود خود را که در ایام زناشویی با وی به دست آورده یا معادل آن را طبق نظر دادگاه به زوجه منتقل نماید. این شرط از نوع شرط فعل است و پس از کسر دیون از دارایی مثبت زوج صورت می گیرد.

همچنین مهریه ی زوجه و نفقات معوقه نیز به عنوان دین از میزان دارایی زوج کسر خواهد شد.
‎با توجه به این شرط ، اموالی که قبل از ازدواج به دست می آید، مشمول شرط نمی شود. همچنین این شرط مشمول اموال موروثی نمی شود؛ زیرا اموال ناشی از ارث اموال بدست آمده قبل از زندگی زناشویی محسوب می شود.

مشاوره خانواده با وکیلانه:

جهت مشاوره تلفنی یا حضوری از نحوه تنظیم وکالتنامه طلاق و چگونگی درخواست طلاق از وکیل پایه یک دادگستری، با ما تماس بگیرید.

تماس با ما: 09127246413

شرایط صحت طلاق

شرایط صحت طلاق : ‎طلاق دارای چهار رکن است که عبارتند از: صیغه ی طلاق، مرد طلاق دهنده، زن مطلقه و گواه گرفتن به هنگام اجرای صیغه. در ادامه شرایط صحت طلاق از نظر وکیل خانواده توضیح داده می شود

اجرای صیغه ی طلاق:

لفظ صریح برای صیغه ی طلاق عبارت است از «انت یا هذه یا فلانة یا زوجتی طالق» و نزد امامیه الفاظی مانند: (سراح = رها کردن) (فراق = جدایی) (حلیّه و بریّه = که کنایه از طلاق اند) در اجرای صیغه ی طلاق معتبر نیستند اگر چه با قصد طلاق باشد.

شرایط صحت طلاق :

زبان صیغه طلاق:

در مورد اینکه آیا صیغه ی طلاق باید به زبان عربی بیان شود دو نظریّه وجود دارد:

  1. مشهور فقها از جمله ابن ادریس در کتاب «السرائر»تصریح نموده اند که در صورتی که مطّلِق توانایی اجرای صیغه ی طلاق را به زبان عربی داشته باشد جایز نیست که به غیر عربی بیان نماید.
  2. شیخ طوسی در کتاب «النهایة» و عده ای هم به تبعیت از ایشان اعتقاد دارند که اجرای صیغه ی طلاق علاوه بر زبان عربی با هر زبان دیگری انجام پذیرد صحیح و درست است. به شرط آنکه با کلمات و عباراتی بیان شود که دقیقاً مترادف با صیغه ی «انتَ طالق»و رساننده مفهوم و معنای دقیق آن باشد.

همچنین یکی از شرایط صحت طلاق این است که باید به زبان آورده شود و تنها با نوشته انجام نمی پذیرد. از آنجا که طلاق با به کار بردن لفظ خاص واقع می شود، کسی که قادر به سخن گفتن نباشد، باید به وسیله ی وکیل تشریفات لازم را انجام دهد. یعنی باید به وسیله ی اشاره یا نوشته مقصود خود را به وکیل بفهماند و به او در اجرای صیغه نمایندگی بدهد.

شرایط صحت طلاق

‎شرایط طلاق دهنده :

برابر فقه اسلامی طلاق دهنده شوهر است که می تواند برای اجرای صیغه ی طلاق به زن یا شخص دیگری وکالت برای طلاق دهد. طلاق دهنده باید بالغ و عاقل و قاصد و مختار باشدکه این یکی از شرایط صحت طلاق است.

  • بلوغ:

بدین معنا که شخص طلاق دهنده باید از نظر سنی به حد بلوغ شرعی رسیده باشد. بنابراین صغیر اعم از اینکه ممیّز باشد یا غیر ممیّز نمی تواند زوجه خود را طلاق دهد. و اگر به این عمل مبادرت نماید طلاق باطل و بلا اثر خواهد بود. فقها طلاقی را که از سوی ولی زوج صغیر انجام شود صحیح نمی دانند. خواه این ولی پدر یا جد پدری و یا حاکم شرع باشد.با این وجود به حکم دادگاه می توان او را مجبور به طلاق کرد، اگر همسر کودک به یکی از دلایل موجه در قانون حق درخواست طلاق را داشته باشد، می تواند به طرفیت ولی یا قیم شوهر در دادگاه اقامه ی دعوی کند و دادگاه می تواند صغیر را به طلاق مجبور سازد. و اگر ولی و قیم برای اجرای صیغه ی طلاق حاضر نشدند به وسیله ی سر دفتر طلاق واقع میشود .

در مورد شخص سفیه باید افزود که به خلاف تصور، سفیه ، در امور غیر مالی و نیز شبه مالی (تملکات بلاعوض) تصرفات سفیه صحیح و نافذ است. زن و شوهر سفیه در امور مالی ازدواج و طلاق نیاز به ولایت ولی دارند. ولی در اجرای صیغه ی طلاق نیاز به ولایت ولی ندارند.

در مورد طلاق خلع و مبارات، بدلیل اینکه طلاق و فدیه در حکم دو عوض در عقود معاوضی نیست. طلاق بدون عوض داده می شود و سفیه در هیچ یک از حقوق مالی خود تصرف نمی کند. اما عوض باید به ولی یا قیم سفیه داده شود وگرنه زن ضامن تلف آن است.اما بذل عوض توسط زوجه سفیه بدون اذن ولی باطل است.

  • عقل:

شرط دیگر برای طلاق دهنده عقل است. بنابراین مجنون دائمی که فاقد این شرط است نمی تواند زوجه ی خود را طلاق دهد.
‎مجنون کسی است که فاقد قوه عقل و مبتلا به اختلال کامل قوای دماغ می باشد. بنابراین مجنون دائمی نمی تواند شخصاً زنش را طلاق دهد. اما با اینکه طلاق اساساً یک امر شخصی است و خود شخص باید درباره ی آن تصمیم بگیرد استثنائاً قانونگذار به ولی یا قیم مجنون اختیار داده است که با رعایت مقررات و مصلحت مولی علیه، زن او را طلاق دهد.

در مورد مجنون ادواری حاکم شرع یا ولی نمی تواند زوجه او را طلاق دهد. علت این امر کاملاً مشخص است زیرا جنون در مجنون ادواری همیشگی نیست؛ لذا وی باید صبر کند تا زمانی که حالت جنون او از بین برود و خود مجنون در حالت افاقه در این خصوص تصمیم بگیرد.

در صورتی که سرپرست مجنون ولی قهری یا وصی باشد رجوع به دادگاه و درخواست اذن نیازی به تصویب دادستان ندارد. اما اگر جنون شوهر پس از بلوغ عارض شود و قیم عهده دار امور او باشد پیشنهاد طلاق با دادستان و تصویب دادگاه است.

  • قصد:

منظور از این شرط آن است که شخص طلاق دهنده در ادای لفظ و صیغه ی طلاق قاصد باشد. به عبارت دیگر بداند که چه می گوید و بر معنی و مفهوم واقعی عباراتی که تلفظ می کند واقف باشد و در اجرای صیغه جدی و از نتایج و آثار آن آگاه باشد.
‎پس اگر کسی در حال بیهوشی یا در عالم خواب یا در حال مستی زن خود را طلاق دهد. یا اینکه لفظ طلاق را بدون در نظر گرفتن معنی ادا کند، چون قصد رهایی زن را ندارد و از نتایج و آثار آن آگاهی و اطلاع ندارد طلاق واقع نمی شود.

  • اختیار:

در بطلان طلاقی که از روی اکراه واقع شده باشد شکی نیست . اکراه عبارت است از تهدید شدن انسان به عملی که انجام آن عمل در توانایی مکره (اکراه کننده) باشد و آن عمل موضعی برای تهدید باشد .

رضای بعدی مکرَه طلاق را نافذ نمی گرداند. و «امضاء معامله بعد از رفع اکراه موجب نفوذ معامله است» مخصوص قراردادها است و طلاق ناشی از اکراه باطل است. به دلیل اهمیتی که طلاق از نظر اجتماعی دارد قانونگذار لازم میبیند که هنگام جدایی، شوهر دارای اراده ی سالم و تصمیم راسخ باشد. به ویژه که طلاق عمل حقوقی تشریفاتی است و ضرورت دارد که در زمان انجام تشریفات و ادای صیغه ی خاص طلاق اراده کامل باشد. و شهود چنین اراده ای را بشنوند . به بیان دیگر وقوع طلاق تنها به اعلام اراده بستگی ندارد تا بتوان گفت رضای بعدی بتواند آن را کامل نماید و رضای کامل به هنگام اجرای صیغه و استماع شهود شرط درستی طلاق است .

در مواردی که دادگاه به درخواست زن شوهر را اجبار به طلاق می کند طلاق اکراه آمیز محسوب نمی شود.

شرایط صحت طلاق

شرایط مطلقه یکی دیگر از شرایط صحت طلاق:

زن دائمی می تواند مورد طلاق واقع شود و طلاق بر زن متعه جاری نمی شود. شرایط بطلان طلاق در یکی از حالات حیض یا نفاس به ترتیب زیر است :

  1. زن مدخوله باشد.
  2. حامله نباشد.
  3. شوهرش در نزد او حضور داشته باشد.

وجود یکی از این سه شرط از شرایط صحت طلاق نبوده و طلاق انجام شده در حالت حیض یا نفاس باطل خواهد بود. به طور معمول زن در زمان حاملگی عادت زنانگی نمی شود؛ ولی گاه دیده شده است که زن حامل نیز یک یا چند بار حالتی شبیه به عادت پیدا می کند. اما طلاق زن حامل استثناء بر ممنوع بودن طلاق زن در مدت عادت زنانگی و نفاس می باشد. همچنین شوهر باید تا زمانی که احتمال می رود زن در عادت زنانگی است صبر کند وگرنه از استثناء مربوط به غیبت خود نمی تواند استفاده کند. شوهری که به مسافرت نرفته است ولی به دلایلی مانند زندانی بودن یا اختلافات خانوادگی جدا از همسر خود زندگی می کند. و توانایی جستجو از حال او را ندارد در حکم غایب است.

طلاق در طهر

طلاق در طهر مواقعه صحیح نیست مگر اینکه زن یائسه یا حامل باشد. بنابراین در صحت طلاق نه تنها مهم است که مطلقه در حال طهر بوده و در حال حیض و یا نفاس نباشد. بلکه طهری که طلاق در آن واقع می شود بایستی طهر غیر مواقعه باشد. و منظور آن است که پس از پاک شدن زن تا هنگام طلاق هیچ بار شوهرش با او نزدیکی نکرده باشد. این شرط مربوط به زوجه بالغی است که نه حامله است و نه یائسه و اگر صغیره و یا حامله و یا یائسه باشد طلاق وی مطلقاً صحیح است.

در مورد زنی که در سن حیض است (نه نابالغ است و نه یائسه) ولی حیض نمی بیند و در اصطلاح فقه او را «مسترابه» گویند. طلاق وی وقتی صحیح است که از تاریخ آخرین نزدیکی با او سه ماه گذشته باشد. زنی که عادتش بر این است که در فواصل بیش از سه ماه حیض میشود در حکم مسترابه نمی باشد. بلکه از زنان«ذات العاده» محسوب است. که باید بدون توجه به این فواصل طولانی پس از حیض شدن و پاک شدن بدون انجام نزدیکی طلاق انجام شود .

مشاوره خانواده با وکیلانه:

جهت اخذ مشاوره طلاق از وکیل پایه یک دادگستری در امور خانواده با ما تماس حاصل فرمایید.

تماس با ما: 09127246413

تشریفات طلاق و آیین دادرسی آن در قوانین ایران

تشریفات طلاق و آیین دادرسی آن : یکی از پیچیده ترین دعاوی خانواده ، دعوای طلاق است. این نوع دعوا حاوی بیشترین تشریفات برای صدور رای نهایی است.

تشریفات سنگین در نظر گرفته شده برای این نوع از دعوا به دلیل آن است که به راحتی خانواده گسسته نشود. زیرا  حفظ کیان خانواده از نظر قانونگذار بسیار حائز اهمیت است. برای صحت طلاق علاوه بر شرایط اساسی، نیاز به پاره ای از تشریفات شکلی که مرتبط با آیین دادرسی در خصوص نحوه بیان اراده در طلاق می باشد، لازم شناخته شده است. در ادامه این شرایط شکلی از نظر وکیل طلاق بیان خواهد شد.

‎شرایط شکلی دادخواست و تشریفات طلاق  :

طبق ماده ۱۰ قانون آیین دادرسی مدنی: شروع رسیدگی در دادگاه مستلزم تقدیم دادخواست است…

بنابراین زوجه باید دادخواست خود را برای رسیدگی به  دادگاه صلاحیت دار تقدیم کند.  زوجه باید جهات و موجباتی را که موجب شده تا او طرح دعوا کند به طور واضح در دادخواست بنویسد. و اسنادی را که به آنها استناد می کند باید در قسمت دلایل و منضمات دادخواست درج کند و آن ها را  پیوست دادخواست نماید .

علت طلاق توسط  مرجع قضایی بررسی میشود. در صورت نیاز  ارجاع به پزشکی قانونی جهت بررسی کارشناسی و در صورت لزوم ارجاع برای درمان، در موارد قابل درمان و ارسال نتیجه به مرجع قضایی و انجام کلیه بررسی ها توسط پزشکان متخصص انجام می گردد.

تشریفات طلاق

‎دادگاه صالح به رسیدگی:

‎صلاحیت دادگاه خانواده، رسیدگی به دعاوی

  • نکاح
  • طلاق
  • فسخ نکاح
  • مهریه
  • جهیزیه
  • اجرت المثل
  • نفقه
  • حضانت
  • ملاقات اطفال
  • نسبپ
  • نشوز و تمکینپ
  • نصب قیم و ناظر
  • ضم امین و عزل آنها
  • صدور حکم رشد
  • ازدواج مجدد
  • و …

می باشد.

دادگاه خانواده حتی المقدور با حضور مشاور قضایی زن رسیدگی میکند و احکام پس از ارائه نظر مشاوران قضایی، صادر خواهد شد. در خصوص تعیین دادگاه صالح برای مراجعه زوج یا زوجین متقاضی طلاق باید قائل به تفکیک شد.

  • در مناطقی که مطابق قانون دادگاه خانواده، شعبی از دادگاه ھای عمومی صالح رسیدگی به دعاوی است و پس از تخصیص، این شعب به دعاوی خانواده اختصاص داده شده است، رسیدگی به دعوی طلاق در صلاحیت دادگاه ھای مذکور بوده و دادگاه ھای عمومی دیگر حق رسیدگی به دعاوی خانوادگی را ندارند.
  • در مناطقی که دادگاه خانواده تأسیس نشده است با مراجعه به اصل صلاحیت دادگاه های عمومی و انقلاب،  دادگاه های عمومی صلاحیت رسیدگی به دعوی طلاق را دارد .

‎داوری در طلاق :

ارجاع امر به داوری  در رسیدگی به دعاوی خانوادگی ضروری  است و یکی دیگر از تشریفات طلاق می باشد.

‎دادگاه می تواند به زوجین اخطار دهد تا ظرف مهلت تعیین شده، یک نفر از نزدیکان و بستگان خود را به عنوان داور به دادگاه معرفی کنند.

‎اگر در میان بستگان شخص واجد شرایط نبود یا کسی حاضر به داوری نشد. یا دسترسی به بستگان و اقوام ممکن نبود، زوجین می توانند افراد غیرفامیل را به عنوان داور معرفی کنند.

چنانچه قادر به معرفی داور نباشند، می توانند از دادگاه تقاضای داور کنند که هزینه داوری به عهده متقاضی خواهد  بود. داور باید مسلمان و متاهل و مورد اعتماد باشد. همچنین به مسائل شرعی و خانوادگی و اجتماعی آشنایی داشته باشد و  فاسق و فاسد نباشد.

‎بعد از انتخاب و معرفی داور ها، دادگاه باید در وقت فوق العاده آنها را دعوت کرده تا وظایف داور را به آنها تفهیم و در این زمینه راهنمایی های لازم را انجام دهد. سپس در همان جلسه برای داور ها مهلتی جهت اقدام و بالاخره اعلام نظر و ارسال گزارش کتبی تعیین نماید. تمدید مهلت بر حسب ضرورت و به درخواست داوران امکان پذیر است.

نظر داوری در تشریفات طلاق:

قبول داوری در امر مصالحه بین زوجین امر پسندیده ای است که خداوند نیز در قرآن کریم به آن تاکید کرده است. پس توصیه می شود این کار توسط کسانی که در امر رفع اختلاف بین زن و شوهر توانایی لازم را دارند انجام شود.

موضوع دیگر در مورد تعیین حق الزحمه برای داوران است. بر این اساس در صورتی که داوران یا یکی از آنها تقاضای حق الزحمه کند، دادگاه این حق الزحمه را تعیین می کند. و به شخصی که داور از سوی او انتخاب شده است دستور پرداخت می دهد. در مواردی هم که دادگاه لازم بداند که هر کدام از زوجین باید نیمی از حق الزحمه را پرداخت کنند، این مبلغ از متقاضی طلاق دریافت می شود.

‎آنچه که امروزه در محاکم خانواده به وضوح مشاهده می شود و قضات محترم محاکم خانواده به آن اذعان دارند، این است که نهاد داوری به نحوی که در قانون و آیین نامه ذکر گردیده است. به صورت امری تشریفاتی و صوری در آمده و نتایج قابل قبولی نداشته. و کمتر مواردی مشاهده میشود که داوران در جهت سازش توفیق داشته باشند. و اگر هم مواردی در جهت سازش اقدام نموده اند بسیار نادر است؛ لذا معمولاً ارجاع به داوری، بر خلاف پیش بینی قانونگذار، تنها موجب اطاله دادرسی گردیده است .

‎گواهی وجود یا عدم وجود جنین:

سردفتران طلاق ، باید در ثبت طلاق گواهی معتبر پزشکی مبنی بر بارداری یا عدم بارداری زوجه را مطالبه و بایگانی نمایند.

‎تحصیل اذن یا حکم دادگاه :

‎بـا صدور گواهی عدم امکان سازش، زوجین  به دفترخانه رسمی طلاق هدایت میشوند. ، اما باید گفت از آن جا که گواهی عدم امکان سازش، حکم نیست و دادگاه در مقام فصل خصومت و تشخیص ذیحق نیست؛ بلکه فقط در مقام صدور گواهی بر مبنای واقعیت موجود است. لذا آنجا که زوجه درخواست طلاق مینماید و زوج با درخواست موافق نیست، با توجه به اینکه احراز عسروحرج یا  تخلف ازشروط ضمن عقد، امری کشفی است که دادگاه در مقام رفع ترافع، فصل خصومت و تشخیص ذیحق، به آن میپردازد؛ پس تصمیم دادگاه نباید در قالب گواهی عدم سازش صادر شود و در این خصوص حکم به طلاق صادر میگردد.

در مواردی که گواهی عدم امکان سازش صادر میشود، طرفین میبایست ظرف سه ماه از تاریخ ابلاغ رای قطعی و یا اسقاط تجدید نظر و فرجام خواهی به دفتر خانه طلاق مراجعه نمایند. در غیر اینصورت گواهی صادر شده بی اعتبار میگردد . و در مواردی که حکم به طلاق صادر میشود، مدت اعتبار آن، ۶ ماه میباشد .

مشاوره با وکیلانه در خصوص شرایط شکلی دادخواست و تشریفات طلاق:

حهت اخذ مشاوره با وکیل متخصص در امور خانواده با ما تماس حاصل فرمایید.

تماس با ما : 09127246413

0 تا 100 عده ی طلاق و وفات

0 تا 100 عده ی طلاق و وفات با وکیلانه : احكام مربوط به عده زنان در قوانین و دين اسلام متناسب با کرامت و ارزش انسانی زنان وضع شده است. كه آثار فقهی و حقوقی فراوانی به دنبال دارد. لذا شناخت دقیق این مساله و تشخیص محدوده زمانی آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. طبق قانون و دين مبين اسلام با صدور حکم طلاق در ازدواج دائم و یا بذل یا انقضای مدت صیغه، زندگی زناشویی به پایان ميرسد . یکی از احکام مربوط به طلاق يا بذل و انقضا مدت، این است که زن موظف است تا مدتی بعد از طلاق یا فوت شوهر از ازدواج مجدد خودداری کند که این مدت در اصطلاح (عده)نامیده می شود.

عده

عده از دیدگاه حقوق :

عـده مدت زمانی است که زن پس از جدایی یا مرگ شوهرش باید از ازدواج خودداری کند. این مدت با توجه به نوع پایان ازدواج «مرگ همسر»، «طلاق یا فسخ نکاح»و نوع ازدواج «دایم یا موقت» و شرایط بارداری زن متغیر است. فلسفه وضع عـده جلوگیری از اختلاط نسل و احترام به رابطه زناشویی سابق ميباشد .

قرآن کریم فلسفه عـده در طلاق را اطمینان از برائت رحم و فراهم شدن امکان رجوع مرد به زن در طلاق رجعی تصريح نموده است .

اقسام عـده:

عده طلاق:

عـده طـلاق در ازدواج دائم سه طهر «پاک شدن از حیض »است. و در مورد زنی که قاعده نمی شود ولی به سن یائسگی نرسیده ٣ ماه است. عـده طلاق در عقد موقت در صورت حیض نشدن در سن حیض«٤٥ روز » است. در صورت حیض شدن عده بنابر مشهور دو طهر است. زن یـائسه، عادت ماهیانه و عـده ندارد. و زن نابالغ حتی اگر با شوهرش آمیزش جنسی داشته، پس از طلاق عـده ندارد.

عـده زن باردار :

عـده زن حامله چه در ازدواج دائم و چه در موقت و چه در طلاق یا فسخ یا مرگ همسر تا زمان زایمان است. تنها در مورد مرگ همسر، اگر مدت زمان باقی مانده تا زایمان کمتر از ٤ ماه و ١٠ روز باشد زن باید تا پایان ٤ ماه و ١٠ روز عده نگه دارد. در صورت سقط شدن جنین قبل از زایمان عده در زمان مرگ فرزند «سقط » به پایان می رسد.

عـده نکاح منقطع :

در ازدواج موقت عده زن باردار مثل نکاح دائم تا زایمان و عـده مرگ همسر ٤ ماه و ١٠ روز است. اما عـده پایان فسخ یا بذل مدت کمتر از نکاح دائم، یعنی دو بار قاعدگی و پاک شدن است. در زنانی که با وجود عدم یائسگی عادت نمی بینند این مدت ٤٥ روز است.

عـده زن یائسه :

زن یائسه یعنی زنی که عادت ماهیانه نمی شود و باروری خود را از دست داده. نه عده طلاق دارد و نه عده فسخ نکاح ولی عده مرگ همسر دارد. که به اندازه عده زنان معمولی ٤ ماه و ١٠ روز است.

عـده در غائب مفقود الاثر :

در صورتى كه زوج غائب مفقود الاثر باشد، حاکم شرع حکم به طلاق می دهد. و همسر غائب باید پس از طلاق عـده وفات نگه دارد.

عـده آمیزش به شبهه :

اگر مردی به اشتباه با زنی آمیزش کند، زن باید عده نگه دارد و اگر شوهر داشته باشد شوهرش در زمان عـده نمی تواند با او همبستر شود. در مدت عده نفقه زن بر عهده شوهر است. عـده آمیزش به شبهه همانند عـده طلاق است . در ادامه احکام مربوط به عده را از نظر یک وکیل خانواده بررسی میکنیم.

عده

حرمت ازدواج در عده :

ازدواج با زنی که در عـده به سر می برد، حرام و باطل است اعم از اینکه در عـده ازدواج دائم یا موقت باشد، یا عـده طلاق یا وفات یا اقسام  دیگر عده باشد. همچنین در حکم یاد شده تفاوتی میان علم و جهل وجود ندارد.

زنـا در عـده:

زنا کردن با زنی که عده طلاق رجعی سپری میکند موجب حرمت ابدی آن مرد و زن است. ولی در دیگر موارد عـده موجب حرمت ابدی نخواهد بود و پس از پایان عده مى میتوانند با هم ازدواج کنند.

خواستگاری در عـده:

خواستگاری صریح یا با اشاره با زنی که در عـده طلاق رجعی است جایز نیست.

اخراج و خروج از منزل:

بیرون کردن زنی که در عـده طلاق رجعی است از منزلی که پیش از طلاق در آن جا زندگی میکرده است بر شوهر حرام است. و اصولا در زمان عـده نفقه به عهده شوهر ميباشد .

زنان فاقد عده:

  • زنان غیر مدخلوله:

هرگاه بین زن و شوهر آمیزش جنسی «اعم از قبل و دبر» واقع نشده باشد و به دلیلی غیر از مرگ شوهر، ازدواج منحل گردد بر زن عـده واجب نيست .

  • زوجه صغیره:

به اجماع فقهای امامیه طلاق دختران نابالغ از انواع طلاقهای بائن شمرده شده است. در طلاق
بائن عده وجود ندارد.

  • زنـان یائسه:

مشهور فقها بر عدم لزوم عـده زن یاسئه نظر داده اند. بنابراین بر زنان مطلقه ای که عادت نمیشوند عـده واجب نیست.

مشاوره با وکیلانه جهت ضمانت اجرای عـده:

در صورتی که زن در هنگام عده با مردی ازدواج کند ازدواج آنان باطل است و در صورت آگاهی از حکم عـده ازدواج آن مرد و زن با یکدیگر برای همیشه حرام است. هچنین شوهر در هنگام عـده طلاق رجعی حق دارد از طلاق رجوع کند. اگر در زمان عـده طلاق رجعی رابطه جنسی خارج از چارچوب ازدواج با شخصی برقرار شود طرفين،  به حد زنای محسنه محکوم خواهند شد. جهت اخذ اطلاعات بیشتر از وکیل پایه یک دادگستری با ما تماس حاصل فرمایید.

تماس با ما : 09127246413

وضعیت ازدواج فرزند نامشروع

بررسی وضعیت ازدواج فرزند نامشروع با وکیلانه  : در خصوص نکاح فرزندان نامشروع باید گفت: گرچه طبق نظر فقها و حقوق دانان رابطه ابوت و بنوت بین پدر طبیعی و طفل نامشروع برقرار نیست. اما حکم حرمت نکاح بین فرزند نامشروع با پدر و مادرش و محارم موجود است.

در اینکه ولد نامشروع بعد از رسیدن به سن بلوغ می تواند ازدواج کند شکی نیست. و چه مرد یا زن باشد با هرکسی که بخواهد می تواند ازدواج کند. محل بحث در جایی است که با وجود عدم انتساب فرزند نامشروع به والدین خود، آیا پدر و مادر نامشروع که با ولد زنا رابطه قانونی ندارند می توانند با او ازدواج کنند.؟ و همچنین فرزندان قانونی ابوین که رابطه شرعی و قانونی با ولد زنا ندارند می توانند با او ازدواج کنند یا خیر؟

ازدواج فرزند نامشروع با پدر و مادر یا خواهر و برادر طبیعی خود:

صاحب جواهر در این زمینه بیان می کند: اگر مردی زنا کند و از او طفلی به وجود آید شرعاً به او منتسب نمی گردد. و همچنین به مادرش منتسب نخواهد شد تا اینکه سایر احکام بر آن ها مترتب گردد. ولی اگر این طفل دختر باشد بر زانی و اگر پسر باشد بر زانیه حرام خواهد بود، زیرا از منی آنها به وجود آمده است. و از طرف دیگر این طفل ولد لغوی زیستی آن ها می باشد .

ازدواج فرزند نامشروع

آیا قرابت سببی فرزند نامشروع باعث حرمت می شود؟

بحث دیگر در مورد قرابت سببی است و مسئله این است که آیا قرابت سببی باعث حرمت می شود؟ مثلاً در صورتی که مرد با زنی زنا کند، آیا دختر یا مادر زانیه براو حرام خواهد شد یا نه؟

مشهور فقهای امامیه قائل به وجود حرمت هستند. و معتقدند که زنای سابق برعقد مانند نکاح صحیح است. پس در صورت زنا مرد با زن ،نمی تواند با دختر زن «زانیه» ازدواج کند.
قانون ایران نیز به پیروی از فقه امامیه طفل ناشی از روابط نامشروع را در مورد ازدواج در حکم فرزند مشروع و قانونی دانسته و نکاح این افراد را با اقربای نسبی و سببی خود ممنوع اعلام کرده است.

مشاوره خانواده با وکیلانه:

جهت کسب اطلاعات بیشتر در مورد موضوعات خانواده از وکیل پایه یک دادگستری با ما تماس بگیرید.

تماس با ما : 09127246413

وضعیت مهر در نکاح باطل

وضعیت مهر در نکاح باطل ،  کشف بطلان نکاح قبل از نزدیکی – وکیلانه : گاهی ممکن است بعد از عقد معلوم شود که به جهتی عقد باطل بوده. مانند آنکه مشخص شود که زوجه از کسانی بوده که ازدواج با او ممنوع است. در اینگونه موارد چنانچه بطلان عقد نکاح قبل از نزدیکی کشف گردد، زن حق مهر ندارد. نه مهرالمسمی و نه غیر آن، و اگر زوج مهریه را پرداخت کرده باشد، می تواند آن را از زوجه مسترد کند. چرا که مهر، لازمه ی عقد صحیح است و چون عقد باطل بوده؛ لذا چیزی به عنوان مهر به عهده ی زوج نخواهد بود. چنانچه مهر قبل از کشف بطلان عقد در نزد زوجه تلف شود، باید مثل یا قیمت آن را به زوج بازگرداند .

وضعیت مهر در نکاح باطل و کشف بطلان نکاح بعد از نزدیکی:

در اینجا دو فرض متصور است:

  1. زن علم به فساد عقد داشته و عالماً  ازدواج کرده است.
  2. زن علم به فساد عقد نداشته و جاهل بوده است.

در حالت اول زن زناکار محسوب می گردد و مهری برای او متصور نخواهد شد. و در حالت دوم، زن حق مطالبه ی مهر المثل را دارد.

قانون‌مدنی در این خصوص بیان میدارد :

هرگاه در حین عقد مهر معین شده و زوجه تمامی آن را وصول کرده باشد.، چنانچه بعد از نزدیکی بطلان عقد کشف گردد، از آنجا که در این صورت زوجه طلبکار مهرالمثل است؛ لذا باید مقدار تعیین شده با مهرالمثل مطابقت گردد. اگر بیش از مهرالمثل است مازاد به شوهر مسترد گردد و اگر کمتر است، زوج مابقی آن را بپردازد.

وضع مهر در فسخ:

در صورتی که نکاح پیش از نزدیکی فسخ شود مرد تکلیفی در پرداخت  مهر ندارد. خواه فسخ به اراده ی او انجام شده باشد یا به تصمیم زن، مگر اینکه طلاق بدلیل عنن یکی از عیوب مرد باشد، پس اگر در نکاحی مقدار مهر معین باشد و پیش از نزدیکی به علت ناتوانی جنسی مرد فسخ شود زن می تواند نصف آنچه را که تعیین شده است، از مرد بگیرد. و هرگاه مهر در عقد ذکر نشده باشد زن مستحق نصف مهرالمثل است. اما اگر فسخ نکاح بعد از نزدیکی انجام شود قانون مدنی حکم خاص ندارد.

در این حالت دو مورد متصور است:

  1. اگر مهر در نکاح معین نشده باشد بی گمان زن حق دریافت مهرالمثل را خواهد یافت.
  2. در صورتی که مهر در عقد معین شده است. در این فرض باید توجه داشت که فسخ نکاح در گذشته اثر ندارد و ناظر به آینده است. بنابراین در این فرض که فسخ بعد از نزدیکی انجام شده باشد، باید حق زن را در مهرالمسمی مسلم دانست. یعنی پس از نزدیکی، مرد موظف است که تمام مهر را به زن بپردازد. زیرا در آن هنگام عقد و مهر نافذ بوده است و پس از آن چنانچه نکاح به سبب طلاق- فسخ یا فوت منحل شود، حق سابق زن از بین نمی رود. چرا که هیچ یک از این وقایع نکاح را از ابتدا باطل نمی کند و تنها ناظر به آینده است.

مهر در نکاح باطل

وضعیت مهر در نکاح باطل در صورت طلاق:

وضعیت مهر در مورد طلاق به اعتبار نزدیکی وقوع نزدیکی بین زوجین متفاوت است. با اینکه زن به محض انعقاد عقد مالک تمام مهر می شود، ولی تا نزدیکی واقع نشود مالکیت او نسبت به نصف مهریه مسلم و نسبت به نیم دیگر مهر متزلزل است. و در صورتی ملکیت تمام مهر مستقر خواهد شد که نزدیکی واقع شود.

اگر مهرعین معین باشد زن پس از عقد مالک آن خواهد شد و می تواند از تمام منافع آن استفاده کند. و هر تصرفی را که مایل باشد در آن بکند. و چنانچه مهر عین کلی یا حقی باشد بر ذمه ی مرد، زن به محض نکاح می تواند به شوهر رجوع کند. اما این مالکیت نسبت به نصف مهر ثابت می شود.

یک نکته مهم در خصوص وضعیت مهر در نکاح باطل:

انحلال نکاح به دلیل فوت را نباید با طلاق و فسخ نکاح در مورد عنن مقایسه کرد. زیرا زن پس از عقد مالک مهرالمسمی می شود و حکم قانون در مورد استرداد نیمی از مهر ویژه ی طلاق پیش از نزدیکی است و باید محدود به همان مورد باشد .

هرگاه مهر عین معین بوده و هنگام طلاق در ملکیت زن قرار گیرد، با وقوع طلاق قبل از نزدیکی نصف مشاع آن به شوهر تعلق می گیرد و مالکیت زن نسبت به آن زایل می شود. نمائات منفصله که در زمان زوجیت در مال ایجاد شده به زن تعلق می گیرد. زیرا زن با وقوع عقد مالک مهر می شود و این نمائات در ملک او پدید آمده است. اما نمائات متصله دارای وجود مستقلی نیستند و نمی توان آن را از اصل مال جدا کرد.

مشاوره با وکیلانه :

جهت اخذ اطلاعات بیشتر در خصوص وضعیت مهر در نکاح باطل از وکیل پایه یک دادگستری با ما تماس بگیرید.

تماس با ما : 09127246413

نکاتی در مورد فرزند نامشروع

نکاتی در مورد فرزند نامشروع با وکیلانه :  یکی از واقعیت های تلخ جامعه بشری تولد اطفال نامشروع است. که امروزه درصد قابل توجهی از جمعیت جهان را تشکیل داده اند و کشور ما نیز از آن بی بهره نمیباشد. بنابراین در نظر گرفتن حقوق انسانی برای این اطفال که بی گناه پا به این جهان میگذارند امری ضروری به نظر می رسد.

تعریف نسب :

نسب در لغت به معنی قرابت ، خویشی و خویشاوندی است. در اصطلاح حقوقی نسب عبارت است از: رابطه خویشاوندی بین دو نفر که یکی از نسل دیگری یا هر دو از نسل شخص ثالثی باشند و به طور کلی منتهی شدن دو نفر به منشا واحد است.

نسب به معنی خاص عبارت است از رابطه پدر فرزندی یا مادر فرزندی و رابطه طبیعی و خونی میان دو نفر که یکی به طور مستقیم و بدون واسطه از صلب یا بطن دیگری به دنیا آمده است.

مشروعیت نسب :

طبق قوانین کشور ایران و شرع مقدس، نسب مشروع نسبی است که از نکاح صحیح به وجود آید. و میان صاحبان نطفه، زوجیت برقرار باشد.

طبق مقررات اسلام طفل نا مشروع منتسب به پدر و مادر نمی گردد و هیچگونه رابطه حقوقی با والدین خود نخواهد داشت. کشور ما نیز که عمده قوانین خود را از قواعد اسلام دریافت کرده است تابع دین اسلام میباشد . در ادامه حق و حقوق نسب نامشروع توسط وکیل پایه یک دادگستری بیان می گردد.

نفقه فرزند نامشروع

فقهای امامیه یکی از اسباب نفقه را قرابت می دانند. به عنوان مثال : محقق حلی در شرایع می گوید «لاتجب النفقه الا یا حداسباب ثلاثه الزوجیه و القرابه …. » «نفقه واجب نیست مگر به یکی از این اسباب زوجیت ، قرابت و … » بنابراین طبق نظر فقها ، ولدزنا به زانی و زانیه ملحق نمی گردد.

  • از دیدگاه تعداد اندکی از فقها طفل نامشروع به زانی و زانیه ملحق می شود. علاوه بر آیت اله اراکی ، فقهای معاصر دیگری نیز بر لزوم حفظ حقوق کودکی که در چنین شرایط نامطلوبی قرار می گیرد اعتقاد داشته اند.
  • آیت اله مرعشی نجفی معتقد است که نفقه ولدزنا از بیت المال است تا زمانی که بالغ گردد. واگر به مادر منتسب بدانیم مادر باید نفقه بدهد و اگر ندارد بر عهده بیت المال است و اگر به پدر منتسب شود نفقه او بر عهده پدر است و اگر ندارد باید مادر بپردازد و در غیر این صورت از بیت المال داده می شود.
  • از دیدگاه دکتر کاتوزیان آن چه انکار ناپذیر به نظر می رسد این است که پدر و مادر طفل طبیعی از نظر اخلاقی در برابر ثمره گناه خود مسئولیت دارند.بنابراین ایشان حق کودک طبیعی بر پدر و مادر خویش را در زمره حقوق طبیعی بر شمرده اند .
  • دکتر امامی معتقد است پدر و مادر طبیعی که سبب به وجود آمدن طفل بوده اند از دیگران نسبت به آن طفل اولی می باشند. بنابراین به نظر می رسد بی مناسبت نیست که پدر و مادر را از باب تسبیب ملزم به انفاق طفل دانست.

رای وحدت رویه دیوان عالی کشور:

مطابق رای وحدت رویه دیوان عالی کشور زانی پدر عرفی طفل تلقی و در نتیجه کلیه تکالیف پدر بر عهده وی می باشد و صرفاً موضوع ارث بین آن ها منتفی است. در این رای به دیدگاه امام خمینی (ره) در مورد نفقه و حضانت فرزند نامشروع استناد شده است. از دیدگاه امام خمینی (ره) متولد از زنا در نفقه و حضانت حکم سایر اولاد را دارد و نفقه او برعهده پدر است. دیگر آنکه نفقه و حضانت طفل نامشروع به اجداد سرایت نمی کند و آنان هیچ الزامی در این باره ندارند.

فرزند نامشروع

وضعیت ارث فرزند نامشروع

یکی از موجبات ارث سبب و نسب می باشد. سبب عبارت است از ارتباط شخص با دیگری از جهت زوجیت شرعی و یا ضامن جریره شدن یا امام بودن و مانند اینها. نسب عبارت است از اتصال کسی به وسیله ولادت دیگری خواه آنکه نسب منتهی به او شود مانند پسر نسبت به پدر و یا آن که آن دو به شخص ثالثی منتهی گردد. مانند نسب دو برادر که به پدر منتهی می شود.

از دیدگاه حقوق دانان توارث مابین فرزندان نامشروع و پدر و مادرش منتفی است. زیرا معتقد هستند برابری کودک نامشروع با کودک مشروع ملازمه با نفی نکاح است. و این امر منجر به افزایش رابطه آزاد زن و مرد و در نتیجه افزایش اطفال نامشروع خواهد شد و از حقوق فرزندان دیگر که ناشی از نکاح و رابطه قانونی هستند و به ویژه از سهم الارث آنان کاسته خواهد شد.

وضعیت حضانت فرزند نامشروع

یکی از مهمترین احکام نسب حضانت است. حضانت نگهداشتن طفل، مواظبت و مراقبت از اوست . قانونگذار ایران نگهداری و تربیت اطفال را به پدر و مادر آن ها اعطا کرده است. نگهداری به معنای عام کلمه شامل همه کارهایی است که برای سرپرستی و مواظبت از طفل و کودک لازم است.

قانون استثنایی برای اطفال مشروع و نامشروع در خصوص حضانت محتمل نشده. پس می توان این گونه نتیجه گرفت که وضعیت حضانت کودکان نامشروع همانند فرزند مشروع خواهد بود .

فرزند نامشروع

وضعیت ولایت فرزند نامشروع

یکی دیگر از احکام نسب ولایت برطفل است ولایت شامل ولایت پدر و جد پدری و حاکم می شود . در روابط خانوادگی عبارت است از تسلطی که قانونگذار به منظور اداره امور مالی و گاه تربیت کودک و طفل به اشتراک به پدر و جد پدری اعطا کرده است. مادر نسبت به اداره اموال فرزند خود هیچ مسئولیتی ندارد. پس می توان اینگونه نتیجه گرفت که به دلیل سکوت قانونگذار در مورد مسئله ولایت فرزندان نامشروع ولایت آن ها با پدر و جد پدری است.

مشاوره خانواده با وکیلانه:

جهت کسب اطلاع از نحوه اخذ شناسنامه برای فرزند نامشروع از وکیل خانواده، با ما تماس بگیرید.

تماس با ما : 09127246413

انواع و اقسام مهریه در قانون ایران

انواع و اقسام مهریه در قانون حقوقی ایران – وکیلانه  : در قوانین جمهوری اسلامی ایران ، مهریه دارای اقسام مختلفی است . که هر کدام به موجب قانون تعریف مخصوص به خود را دارد. در ادامه اقسام مهریه از نظر وکیل خانواده بصورت مفصل توضیح داده می شود.

اقسام مهریه عبارت است از:

  • مهرالمسمی:

زن و شوهر می توانند در مورد مقدار و نوع مهر با هم توافق کنند. یعنی در کنار عقد نکاح قرارداد دیگری نسبت به چگونگی پرداخت و الزام مرد به پرداخت مهر منعقد نمايند. این قرارداد تبعی تابع قواعد عمومی سایر معاملات است. مهرالمسمی ممکن است عین معین باشد. مانند خانه ی معین، یا کلّی مانند مقداری پول يا سكه و نیز می تواند حق مالی یا منفعت یا انجام دادن کار معین را مهر زن قرار داد.

طبق قانون مدنی هر چیزی را که مالیت داشته و قابل تملک نیز باشد می توان مهر قرار داد. تعیین مقدار مهر نیز به توافق و اختیار دو طرف واگذار شده است.

  • مهرالمثل:

مهری است که بر حسب عرف و عادت و با توجه به وضع زن از لحاظ سن، زیبایی، تحصیلات، موقعیت خانوادگی و اجتماعی و مقتضیات زمان و مکان درموارد زیر تعیین می گردد.

  1. مهرالمسمی تعیین نشده و نزدیکی واقع شده باشد.
  2. درعقد نکاح شرط عدم مهر شده باشد. در این صورت شرط باطل و پس از وقوع نزدیکی مهرالمثل ثابت می شود.
  3. در مواردی که مهرالمسمی به جهتی از جهات باطل باشد، زن مستحق مهرالمثل است. و در این صورت استحقاق گرفتن این مهرالمثل منوط به وقوع نزدیکی نیست.
  4. در موردی که نکاح باطل است ولی زن از فساد آن اطلاع ندارد. در این صورت اگر نزدیکی حادث شود، زن مستحق گرفتن مهرالمثل ميباشد.
  • مهرالمتعه:

هرگاه در عقد نکاح مهر ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی و تعیین مهر زن خود را طلاق دهد، زن مى تواند مطالبه مهرالمتعه نمايد. در مهرالمتعه وضعیت اقتصادی و استطاعت مالی شوهر جهت تعیین مقدار آن مورد لحاظ قرار می گیرد.

روش های مطالبه ی مهریه توسط وکیل:

در صورت مطالبه ی زن، زوج مکلف است مهریه وى را بپردازد. این حق ارتباطی به طلاق نداشته؛ اما معمولاً در هنگام طلاق مطالبه می شود. اگر مهریه وجه نقد یا در حکم نقد مانند سکه و طلا باشد زن با در دست داشتن سند رسمی ازدواج می تواند به دفتر ازدواج خودمراجعه و تقاضای صدور اجراییه کند. اجراییه به شوهر ابلاغ می شود. و به او ١٠ روز مهلت داده خواهد شد تا طلب همسرش را پرداخت کند.

در صورتی که شوهر در این مدت دین خود را نپردازد، زن می تواند با معرفی اموال و دارایی شوهر به اجرای ثبت تقاضا کند اموال او توقیف شود. و نیز می تواند مطالباتی را که شوهر از اشخاص دیگری دارد و یا موجودی حسابهای بانکی او را توقیف کند. همچنین می تواند تقاضای توقیف حقوق شوهر را از سازمان ها و موسسه های دولتی یا خصوصی داشته باشد. و تا میزان یک چهارم حقوق (مادام که شوهر متأهل است) و نیز یک سوم آن را (در صورتی که زن و شوهر از یکدیگر جدا شدند و تا زمانی که شوهر زن دیگری اختیار نکرده) توقیف کند.

مطالبه مهریه بر اساس سند عادی:

اگر سند ازدواج رسمی نباشد، زن برای مطالبه ی مهریه خود باید از طریق تسلیم دادخواست به دادگاه اقدام کند. برای اطلاع از نحوه مطالبه مهریه از این طریق با وکیلانه تماس بگیرید. تماس با ما : 09127246413

اقسام مهریه و زمان مطالبه ی آن:

اصل بر این است که به محض وقوع عقد ازدواج و ثبت آن، زن مالک مهریه می شود. که البته نیمی از آن در همان لحظه و نیم دیگر آن پس از وقوع نزديكى در مالکیت او استقرار می یابد. و این در صورتی است که مهریه عندالمطالبه باشد؛ اما اگر مهریه عندالاستطاعه باشد و یا اینکه زمان دار باشد، زوجه باید صبر کند تا شرایط زمانی برای مطالبه ی مهریه مهیا شود.

اقسام مهریه

منـظور از مهریه عندالاستطاعه چیست؟

منظور این است، زمانی می توان مهریه را مطالبه کرد که شوهر از لحاظ مالی توانایی و استطاعت پرداخت را داشته باشد. همچنین مطالبه آن، تنها با معرفی اموال شوهر به دادگاه امکان پذیر است. اگر هم مهریه مؤجل باشد زوجه باید منتظر بماند تا زمانی که مشخص شده سپری شود و پس از آن زمان صاحب مهریه می شود. و می تواند برای دریافت آن اقدام کند.

مراجع مطالبه ی مهریه

دادگاه خانواده

زوجه می تواند با ارائه ی دادخواست حقوقی به دادگاه ویژه ی خانواده مهریه ی خود را مطالبه نماید. و همزمان تقاضای توقیف اموال همسرش را نیز بنماید.

مطالبه ی مهریه از طریق مراجع اجراى اسناد رسمی

زن می تواند از طریق اجراى اسناد رسمی مهریه ی خود را مطالبه نماید. به این صورت که قباله ی ازدواج خود را به دفتر خانه ی محل ثبت عقد ارائه و تقاضای صدور اجراییه نماید. سپس با اجراییه به اداره ی ثبت مراجعه و مهریه ی خود را مطالبه کند. که البته به میزان نیم عشر دولتی هزینه اجرایی پرداخت می نماید. که بعداً این هزینه از شوهر اخذ خواهد گردید. و در این راستا مالی اعم از وجه نقد یا مال منقول و یا مال غیر منقول توقیف می گردد . البته به شرط اینکه جزء مستثنیات دین نباشد.