وضعیت ازدواج فرزند نامشروع

بررسی وضعیت ازدواج فرزند نامشروع با وکیلانه  : در خصوص نکاح فرزندان نامشروع باید گفت: گرچه طبق نظر فقها و حقوق دانان رابطه ابوت و بنوت بین پدر طبیعی و طفل نامشروع برقرار نیست. اما حکم حرمت نکاح بین فرزند نامشروع با پدر و مادرش و محارم موجود است.

در اینکه ولد نامشروع بعد از رسیدن به سن بلوغ می تواند ازدواج کند شکی نیست. و چه مرد یا زن باشد با هرکسی که بخواهد می تواند ازدواج کند. محل بحث در جایی است که با وجود عدم انتساب فرزند نامشروع به والدین خود، آیا پدر و مادر نامشروع که با ولد زنا رابطه قانونی ندارند می توانند با او ازدواج کنند.؟ و همچنین فرزندان قانونی ابوین که رابطه شرعی و قانونی با ولد زنا ندارند می توانند با او ازدواج کنند یا خیر؟

ازدواج فرزند نامشروع با پدر و مادر یا خواهر و برادر طبیعی خود:

صاحب جواهر در این زمینه بیان می کند: اگر مردی زنا کند و از او طفلی به وجود آید شرعاً به او منتسب نمی گردد. و همچنین به مادرش منتسب نخواهد شد تا اینکه سایر احکام بر آن ها مترتب گردد. ولی اگر این طفل دختر باشد بر زانی و اگر پسر باشد بر زانیه حرام خواهد بود، زیرا از منی آنها به وجود آمده است. و از طرف دیگر این طفل ولد لغوی زیستی آن ها می باشد .

ازدواج فرزند نامشروع

آیا قرابت سببی فرزند نامشروع باعث حرمت می شود؟

بحث دیگر در مورد قرابت سببی است و مسئله این است که آیا قرابت سببی باعث حرمت می شود؟ مثلاً در صورتی که مرد با زنی زنا کند، آیا دختر یا مادر زانیه براو حرام خواهد شد یا نه؟

مشهور فقهای امامیه قائل به وجود حرمت هستند. و معتقدند که زنای سابق برعقد مانند نکاح صحیح است. پس در صورت زنا مرد با زن ،نمی تواند با دختر زن «زانیه» ازدواج کند.
قانون ایران نیز به پیروی از فقه امامیه طفل ناشی از روابط نامشروع را در مورد ازدواج در حکم فرزند مشروع و قانونی دانسته و نکاح این افراد را با اقربای نسبی و سببی خود ممنوع اعلام کرده است.

مشاوره خانواده با وکیلانه:

جهت کسب اطلاعات بیشتر در مورد موضوعات خانواده از وکیل پایه یک دادگستری با ما تماس بگیرید.

تماس با ما : 09127246413

وضعیت مهر در نکاح باطل

وضعیت مهر در نکاح باطل ،  کشف بطلان نکاح قبل از نزدیکی – وکیلانه : گاهی ممکن است بعد از عقد معلوم شود که به جهتی عقد باطل بوده. مانند آنکه مشخص شود که زوجه از کسانی بوده که ازدواج با او ممنوع است. در اینگونه موارد چنانچه بطلان عقد نکاح قبل از نزدیکی کشف گردد، زن حق مهر ندارد. نه مهرالمسمی و نه غیر آن، و اگر زوج مهریه را پرداخت کرده باشد، می تواند آن را از زوجه مسترد کند. چرا که مهر، لازمه ی عقد صحیح است و چون عقد باطل بوده؛ لذا چیزی به عنوان مهر به عهده ی زوج نخواهد بود. چنانچه مهر قبل از کشف بطلان عقد در نزد زوجه تلف شود، باید مثل یا قیمت آن را به زوج بازگرداند .

وضعیت مهر در نکاح باطل و کشف بطلان نکاح بعد از نزدیکی:

در اینجا دو فرض متصور است:

  1. زن علم به فساد عقد داشته و عالماً  ازدواج کرده است.
  2. زن علم به فساد عقد نداشته و جاهل بوده است.

در حالت اول زن زناکار محسوب می گردد و مهری برای او متصور نخواهد شد. و در حالت دوم، زن حق مطالبه ی مهر المثل را دارد.

قانون‌مدنی در این خصوص بیان میدارد :

هرگاه در حین عقد مهر معین شده و زوجه تمامی آن را وصول کرده باشد.، چنانچه بعد از نزدیکی بطلان عقد کشف گردد، از آنجا که در این صورت زوجه طلبکار مهرالمثل است؛ لذا باید مقدار تعیین شده با مهرالمثل مطابقت گردد. اگر بیش از مهرالمثل است مازاد به شوهر مسترد گردد و اگر کمتر است، زوج مابقی آن را بپردازد.

وضع مهر در فسخ:

در صورتی که نکاح پیش از نزدیکی فسخ شود مرد تکلیفی در پرداخت  مهر ندارد. خواه فسخ به اراده ی او انجام شده باشد یا به تصمیم زن، مگر اینکه طلاق بدلیل عنن یکی از عیوب مرد باشد، پس اگر در نکاحی مقدار مهر معین باشد و پیش از نزدیکی به علت ناتوانی جنسی مرد فسخ شود زن می تواند نصف آنچه را که تعیین شده است، از مرد بگیرد. و هرگاه مهر در عقد ذکر نشده باشد زن مستحق نصف مهرالمثل است. اما اگر فسخ نکاح بعد از نزدیکی انجام شود قانون مدنی حکم خاص ندارد.

در این حالت دو مورد متصور است:

  1. اگر مهر در نکاح معین نشده باشد بی گمان زن حق دریافت مهرالمثل را خواهد یافت.
  2. در صورتی که مهر در عقد معین شده است. در این فرض باید توجه داشت که فسخ نکاح در گذشته اثر ندارد و ناظر به آینده است. بنابراین در این فرض که فسخ بعد از نزدیکی انجام شده باشد، باید حق زن را در مهرالمسمی مسلم دانست. یعنی پس از نزدیکی، مرد موظف است که تمام مهر را به زن بپردازد. زیرا در آن هنگام عقد و مهر نافذ بوده است و پس از آن چنانچه نکاح به سبب طلاق- فسخ یا فوت منحل شود، حق سابق زن از بین نمی رود. چرا که هیچ یک از این وقایع نکاح را از ابتدا باطل نمی کند و تنها ناظر به آینده است.

مهر در نکاح باطل

وضعیت مهر در نکاح باطل در صورت طلاق:

وضعیت مهر در مورد طلاق به اعتبار نزدیکی وقوع نزدیکی بین زوجین متفاوت است. با اینکه زن به محض انعقاد عقد مالک تمام مهر می شود، ولی تا نزدیکی واقع نشود مالکیت او نسبت به نصف مهریه مسلم و نسبت به نیم دیگر مهر متزلزل است. و در صورتی ملکیت تمام مهر مستقر خواهد شد که نزدیکی واقع شود.

اگر مهرعین معین باشد زن پس از عقد مالک آن خواهد شد و می تواند از تمام منافع آن استفاده کند. و هر تصرفی را که مایل باشد در آن بکند. و چنانچه مهر عین کلی یا حقی باشد بر ذمه ی مرد، زن به محض نکاح می تواند به شوهر رجوع کند. اما این مالکیت نسبت به نصف مهر ثابت می شود.

یک نکته مهم در خصوص وضعیت مهر در نکاح باطل:

انحلال نکاح به دلیل فوت را نباید با طلاق و فسخ نکاح در مورد عنن مقایسه کرد. زیرا زن پس از عقد مالک مهرالمسمی می شود و حکم قانون در مورد استرداد نیمی از مهر ویژه ی طلاق پیش از نزدیکی است و باید محدود به همان مورد باشد .

هرگاه مهر عین معین بوده و هنگام طلاق در ملکیت زن قرار گیرد، با وقوع طلاق قبل از نزدیکی نصف مشاع آن به شوهر تعلق می گیرد و مالکیت زن نسبت به آن زایل می شود. نمائات منفصله که در زمان زوجیت در مال ایجاد شده به زن تعلق می گیرد. زیرا زن با وقوع عقد مالک مهر می شود و این نمائات در ملک او پدید آمده است. اما نمائات متصله دارای وجود مستقلی نیستند و نمی توان آن را از اصل مال جدا کرد.

مشاوره با وکیلانه :

جهت اخذ اطلاعات بیشتر در خصوص وضعیت مهر در نکاح باطل از وکیل پایه یک دادگستری با ما تماس بگیرید.

تماس با ما : 09127246413

خسارت تخلف از انجام تعهد را چگونه مطالبه کنیم؟

خسارت تخلف از انجام تعهد را چگونه مطالبه کنیم؟ غالباً در قراردادهای منعقد شده میان افراد، تعهداتی برای هر یک از طرفین ایجاد میشود. و طرف ملتزم تعهد میکند در موعد و زمان مشخصی که در قرارداد پیش بینی شده، به تعهد خود عمل نماید.

چنانچه شخص متعهد به تعهد خود عمل نکند ، متخلف محسوب میشود و تخلف او می تواند به دو صورت: 1- عدم انجام تعهد2- تاخیر در انجام تعهد باشد.

راهکار حقوقی مطالبه ضرر و زیان تخلف از انجام تعهد:

هر گاه از تخلف شخص متعهد، ضرر و زیانی به طرف دیگر وارد شود، می تواند تقاضای جبران خسارت کند. این تقاضا با تقدیم دادخواست حقوقی از دادگاه عمومی حقوقی امکانپذیر است.

تقدیم این دادخواست زمانی موضوعیت دارد که خسارت انجام ندادن تعهد از پیش تعیین نشده باشد. چرا که در صورت درج خسارت عدم انجام تعهد که اصطلاحاً وجه التزام نامیده می شود، عنوان دادخواست حقوقی شما فرق خواهد داشت. در صورت کسب اطلاع از نحوه مطالبه خسارت قراردادی کلیک کنید.

خسارت تخلف از انجام تعهد

نحوه مطالبه خسارت عدم انجام تعهد:

دادخواست توسط شخصی که متضرر شده یا یک وکیل حقوقی و به وکالت از شخص متضرر، مطرح می شود. دادگاه پس از رسیدگی به موضوع در صورت احراز شرایط لازم جهت مطالبه زیان ناشی از عدم انجام تعهد، حکم به محکومیت متعهد صادر میکند.

با محکوم شدن متعهد و قطعی شدن حکم، به تقاضای ذی نفع اجراییه صادر می شود و در مرحله ی اجرای احکام ، خسارت تعیین شده وصول می گردد.

چند نکته مهم در خصوص مطالبه خسارت عدم انجام تعهد:

دادگاه در صورتی حکم به محکومیت متعهد صادر میکند که ثابت شود، ضرر وارد شده به خواهان مستقیماً ناشی از عدم انجام تعهدِ متعهد بوده است.

معمولاً برای تعیین میزان خسارت وارد شده به خواهان؛ موضوع به کارشناس رسمی دادگستری ارجاع می شود.

تفاوت بین مطالبه خسارت قراردادی با مطالبه خسارت ناشی از عدم انجام تعهد در این است که. در مطالبه خسارت قراردادی، صرف عدم انجام تعهد موجب احراز تخلف متعهد و محکومیت او می شود. اما در مطالبه خسارت عدم انجام تعهد، خواهان باید ثابت کند که بجهت عدم انجام تعهد از جانب متعهد، متضرر شده است. و تا این موضوع در دادگاه احراز نشود، حکم به محکومیت متعهد صادر نخواهد شد.

مشاوره با وکیلانه:

در شرایطی که تعهد شخصِ متعهد، انجام یک فعل می باشد، پیش از مطالبه خسارت یا هم زمان با دادخواست مطالبه خسارت، خواسته دیگری نیز باید مطرح گردد. جهت اطلاع از عنوان این خواسته از وکیل پایه یک دادگستری ، همین حالا تماس بگیرید.

تماس با ما :09127246413

رجوع از هبه توسط وکیل

بهترین وکیل رجوع از هبه در تهران – وکیلانه : هبه در اصطلاح به معنی هدیه دادن به دیگری است . کسی که مال را هدیه میدهد واهب نام دارد و آنکه هبه را میگیرد، متهّب نامیده می شود. در برخی اوقات میان واهب و متهّب قرارداد هبه منعقد می شود. گاهی هم اینگونه نیست و بدون اینکه قراردادی میان واهب و متهب منعقد شود، مورد هبه به تصرف متهّب در می آید .

مزیت وجود قرارداد میان واهب و متهب در این است که اگر به هر دلیلی ، واهب از هبه خود رجوع کند. بتواند براحتی مال هبه شده را پس بگیرد. بنابراین چنانچه بین طرفین قراردادی با این موضوع منعقد نشده باشد. در صورت رجوع از هبه، واهب ابتدا باید ثابت کند که مال را بجهت هبه و بصورت مجانی به دیگری بخشیده است. در ادامه شرایط رجوع از هبه توسط وکیل حقوقی توضیح داده می شود.

رجوع از هبه

چند نکته مهم در خصوص عقد هبه:

پیش از اینکه شرایط رجوع از هبه را توضیح دهیم لازم است به این نکته اشاره کنیم که: هبه یک عقد است. و برای تشکیل آن نیاز به توافق دو طرف می باشد. علاوه بر این هبه یک عقد عینی است یعنی علاوه بر توافق دو طرف برای انعقاد آن، لازم است که مال موضوع هبه به تصرف متهّب در آید. همچنین هبه یک عقد جایز است . به عبارت روشن تر ، در عقد جایز، هر یک از طرفین می توانند هر زمان بخواهند، عقد را فسخ کنند. اما در شرایطی وضعیت عقد هبه از جایز به لازم تغییر میکند. و هیچ یک از دو طرف عقد، نمی توانند آن را بهم بزنند. این شرایط در قانون مدنی صراحتاً ذکر شده است که عبارت است از:

  • چنانچه متهب، پدر یا مادر یا اولاد واهب باشد.
  • در صورتی که بعد از ایجاد عقد، مال به شخص دیگری منتقل شود.
  • هرگاه عقد هبه بصورت معوض منعقد شود و عوض هم پرداخت شده باشد.
  • در عین موهوبه تغییراتی ایجاد گردد.
  • با فوت شدن هر یک از واهب یا متهب نیز ، امکان فسخ عقد هبه از بین می رود.

شرایط رجوع از هبه:

چنانچه شرایط فوق برای مال هبه شده ایجاد نشده باشد، واهب می تواند از مال هبه شده، رجوع کند. رجوع از هبه با تقدیم دادخواست به دادگاه صلاحیدار محقق می شود. در صورتی که مورد هبه، ملک باشد، دادگاه صالح دادگاهی است که ملک در حوزه آن وجود دارد.

پس از طرح دعوی و ارجاع آن به شعبه، در جلسه رسیدگی، اظهارات طرفین دعوی شنیده می شود. و در صورت اثبات ادعای خواهان، حکم به نفع او صادر خواهد شد.

مشاوره حقوقی با وکیلانه :

برای اخذ مشاوره از وکیل پایه یک دادگستری و اطلاع از نحوه طرح اینگونه دعاوی با ما تماس بگیرید.
تماس با ما : 09127246413

نکاتی در مورد فرزند نامشروع

نکاتی در مورد فرزند نامشروع با وکیلانه :  یکی از واقعیت های تلخ جامعه بشری تولد اطفال نامشروع است. که امروزه درصد قابل توجهی از جمعیت جهان را تشکیل داده اند و کشور ما نیز از آن بی بهره نمیباشد. بنابراین در نظر گرفتن حقوق انسانی برای این اطفال که بی گناه پا به این جهان میگذارند امری ضروری به نظر می رسد.

تعریف نسب :

نسب در لغت به معنی قرابت ، خویشی و خویشاوندی است. در اصطلاح حقوقی نسب عبارت است از: رابطه خویشاوندی بین دو نفر که یکی از نسل دیگری یا هر دو از نسل شخص ثالثی باشند و به طور کلی منتهی شدن دو نفر به منشا واحد است.

نسب به معنی خاص عبارت است از رابطه پدر فرزندی یا مادر فرزندی و رابطه طبیعی و خونی میان دو نفر که یکی به طور مستقیم و بدون واسطه از صلب یا بطن دیگری به دنیا آمده است.

مشروعیت نسب :

طبق قوانین کشور ایران و شرع مقدس، نسب مشروع نسبی است که از نکاح صحیح به وجود آید. و میان صاحبان نطفه، زوجیت برقرار باشد.

طبق مقررات اسلام طفل نا مشروع منتسب به پدر و مادر نمی گردد و هیچگونه رابطه حقوقی با والدین خود نخواهد داشت. کشور ما نیز که عمده قوانین خود را از قواعد اسلام دریافت کرده است تابع دین اسلام میباشد . در ادامه حق و حقوق نسب نامشروع توسط وکیل پایه یک دادگستری بیان می گردد.

نفقه فرزند نامشروع

فقهای امامیه یکی از اسباب نفقه را قرابت می دانند. به عنوان مثال : محقق حلی در شرایع می گوید «لاتجب النفقه الا یا حداسباب ثلاثه الزوجیه و القرابه …. » «نفقه واجب نیست مگر به یکی از این اسباب زوجیت ، قرابت و … » بنابراین طبق نظر فقها ، ولدزنا به زانی و زانیه ملحق نمی گردد.

  • از دیدگاه تعداد اندکی از فقها طفل نامشروع به زانی و زانیه ملحق می شود. علاوه بر آیت اله اراکی ، فقهای معاصر دیگری نیز بر لزوم حفظ حقوق کودکی که در چنین شرایط نامطلوبی قرار می گیرد اعتقاد داشته اند.
  • آیت اله مرعشی نجفی معتقد است که نفقه ولدزنا از بیت المال است تا زمانی که بالغ گردد. واگر به مادر منتسب بدانیم مادر باید نفقه بدهد و اگر ندارد بر عهده بیت المال است و اگر به پدر منتسب شود نفقه او بر عهده پدر است و اگر ندارد باید مادر بپردازد و در غیر این صورت از بیت المال داده می شود.
  • از دیدگاه دکتر کاتوزیان آن چه انکار ناپذیر به نظر می رسد این است که پدر و مادر طفل طبیعی از نظر اخلاقی در برابر ثمره گناه خود مسئولیت دارند.بنابراین ایشان حق کودک طبیعی بر پدر و مادر خویش را در زمره حقوق طبیعی بر شمرده اند .
  • دکتر امامی معتقد است پدر و مادر طبیعی که سبب به وجود آمدن طفل بوده اند از دیگران نسبت به آن طفل اولی می باشند. بنابراین به نظر می رسد بی مناسبت نیست که پدر و مادر را از باب تسبیب ملزم به انفاق طفل دانست.

رای وحدت رویه دیوان عالی کشور:

مطابق رای وحدت رویه دیوان عالی کشور زانی پدر عرفی طفل تلقی و در نتیجه کلیه تکالیف پدر بر عهده وی می باشد و صرفاً موضوع ارث بین آن ها منتفی است. در این رای به دیدگاه امام خمینی (ره) در مورد نفقه و حضانت فرزند نامشروع استناد شده است. از دیدگاه امام خمینی (ره) متولد از زنا در نفقه و حضانت حکم سایر اولاد را دارد و نفقه او برعهده پدر است. دیگر آنکه نفقه و حضانت طفل نامشروع به اجداد سرایت نمی کند و آنان هیچ الزامی در این باره ندارند.

فرزند نامشروع

وضعیت ارث فرزند نامشروع

یکی از موجبات ارث سبب و نسب می باشد. سبب عبارت است از ارتباط شخص با دیگری از جهت زوجیت شرعی و یا ضامن جریره شدن یا امام بودن و مانند اینها. نسب عبارت است از اتصال کسی به وسیله ولادت دیگری خواه آنکه نسب منتهی به او شود مانند پسر نسبت به پدر و یا آن که آن دو به شخص ثالثی منتهی گردد. مانند نسب دو برادر که به پدر منتهی می شود.

از دیدگاه حقوق دانان توارث مابین فرزندان نامشروع و پدر و مادرش منتفی است. زیرا معتقد هستند برابری کودک نامشروع با کودک مشروع ملازمه با نفی نکاح است. و این امر منجر به افزایش رابطه آزاد زن و مرد و در نتیجه افزایش اطفال نامشروع خواهد شد و از حقوق فرزندان دیگر که ناشی از نکاح و رابطه قانونی هستند و به ویژه از سهم الارث آنان کاسته خواهد شد.

وضعیت حضانت فرزند نامشروع

یکی از مهمترین احکام نسب حضانت است. حضانت نگهداشتن طفل، مواظبت و مراقبت از اوست . قانونگذار ایران نگهداری و تربیت اطفال را به پدر و مادر آن ها اعطا کرده است. نگهداری به معنای عام کلمه شامل همه کارهایی است که برای سرپرستی و مواظبت از طفل و کودک لازم است.

قانون استثنایی برای اطفال مشروع و نامشروع در خصوص حضانت محتمل نشده. پس می توان این گونه نتیجه گرفت که وضعیت حضانت کودکان نامشروع همانند فرزند مشروع خواهد بود .

فرزند نامشروع

وضعیت ولایت فرزند نامشروع

یکی دیگر از احکام نسب ولایت برطفل است ولایت شامل ولایت پدر و جد پدری و حاکم می شود . در روابط خانوادگی عبارت است از تسلطی که قانونگذار به منظور اداره امور مالی و گاه تربیت کودک و طفل به اشتراک به پدر و جد پدری اعطا کرده است. مادر نسبت به اداره اموال فرزند خود هیچ مسئولیتی ندارد. پس می توان اینگونه نتیجه گرفت که به دلیل سکوت قانونگذار در مورد مسئله ولایت فرزندان نامشروع ولایت آن ها با پدر و جد پدری است.

مشاوره خانواده با وکیلانه:

جهت کسب اطلاع از نحوه اخذ شناسنامه برای فرزند نامشروع از وکیل خانواده، با ما تماس بگیرید.

تماس با ما : 09127246413

انواع و اقسام مهریه در قانون ایران

انواع و اقسام مهریه در قانون حقوقی ایران – وکیلانه  : در قوانین جمهوری اسلامی ایران ، مهریه دارای اقسام مختلفی است . که هر کدام به موجب قانون تعریف مخصوص به خود را دارد. در ادامه اقسام مهریه از نظر وکیل خانواده بصورت مفصل توضیح داده می شود.

اقسام مهریه عبارت است از:

  • مهرالمسمی:

زن و شوهر می توانند در مورد مقدار و نوع مهر با هم توافق کنند. یعنی در کنار عقد نکاح قرارداد دیگری نسبت به چگونگی پرداخت و الزام مرد به پرداخت مهر منعقد نمايند. این قرارداد تبعی تابع قواعد عمومی سایر معاملات است. مهرالمسمی ممکن است عین معین باشد. مانند خانه ی معین، یا کلّی مانند مقداری پول يا سكه و نیز می تواند حق مالی یا منفعت یا انجام دادن کار معین را مهر زن قرار داد.

طبق قانون مدنی هر چیزی را که مالیت داشته و قابل تملک نیز باشد می توان مهر قرار داد. تعیین مقدار مهر نیز به توافق و اختیار دو طرف واگذار شده است.

  • مهرالمثل:

مهری است که بر حسب عرف و عادت و با توجه به وضع زن از لحاظ سن، زیبایی، تحصیلات، موقعیت خانوادگی و اجتماعی و مقتضیات زمان و مکان درموارد زیر تعیین می گردد.

  1. مهرالمسمی تعیین نشده و نزدیکی واقع شده باشد.
  2. درعقد نکاح شرط عدم مهر شده باشد. در این صورت شرط باطل و پس از وقوع نزدیکی مهرالمثل ثابت می شود.
  3. در مواردی که مهرالمسمی به جهتی از جهات باطل باشد، زن مستحق مهرالمثل است. و در این صورت استحقاق گرفتن این مهرالمثل منوط به وقوع نزدیکی نیست.
  4. در موردی که نکاح باطل است ولی زن از فساد آن اطلاع ندارد. در این صورت اگر نزدیکی حادث شود، زن مستحق گرفتن مهرالمثل ميباشد.
  • مهرالمتعه:

هرگاه در عقد نکاح مهر ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی و تعیین مهر زن خود را طلاق دهد، زن مى تواند مطالبه مهرالمتعه نمايد. در مهرالمتعه وضعیت اقتصادی و استطاعت مالی شوهر جهت تعیین مقدار آن مورد لحاظ قرار می گیرد.

روش های مطالبه ی مهریه توسط وکیل:

در صورت مطالبه ی زن، زوج مکلف است مهریه وى را بپردازد. این حق ارتباطی به طلاق نداشته؛ اما معمولاً در هنگام طلاق مطالبه می شود. اگر مهریه وجه نقد یا در حکم نقد مانند سکه و طلا باشد زن با در دست داشتن سند رسمی ازدواج می تواند به دفتر ازدواج خودمراجعه و تقاضای صدور اجراییه کند. اجراییه به شوهر ابلاغ می شود. و به او ١٠ روز مهلت داده خواهد شد تا طلب همسرش را پرداخت کند.

در صورتی که شوهر در این مدت دین خود را نپردازد، زن می تواند با معرفی اموال و دارایی شوهر به اجرای ثبت تقاضا کند اموال او توقیف شود. و نیز می تواند مطالباتی را که شوهر از اشخاص دیگری دارد و یا موجودی حسابهای بانکی او را توقیف کند. همچنین می تواند تقاضای توقیف حقوق شوهر را از سازمان ها و موسسه های دولتی یا خصوصی داشته باشد. و تا میزان یک چهارم حقوق (مادام که شوهر متأهل است) و نیز یک سوم آن را (در صورتی که زن و شوهر از یکدیگر جدا شدند و تا زمانی که شوهر زن دیگری اختیار نکرده) توقیف کند.

مطالبه مهریه بر اساس سند عادی:

اگر سند ازدواج رسمی نباشد، زن برای مطالبه ی مهریه خود باید از طریق تسلیم دادخواست به دادگاه اقدام کند. برای اطلاع از نحوه مطالبه مهریه از این طریق با وکیلانه تماس بگیرید. تماس با ما : 09127246413

اقسام مهریه و زمان مطالبه ی آن:

اصل بر این است که به محض وقوع عقد ازدواج و ثبت آن، زن مالک مهریه می شود. که البته نیمی از آن در همان لحظه و نیم دیگر آن پس از وقوع نزديكى در مالکیت او استقرار می یابد. و این در صورتی است که مهریه عندالمطالبه باشد؛ اما اگر مهریه عندالاستطاعه باشد و یا اینکه زمان دار باشد، زوجه باید صبر کند تا شرایط زمانی برای مطالبه ی مهریه مهیا شود.

اقسام مهریه

منـظور از مهریه عندالاستطاعه چیست؟

منظور این است، زمانی می توان مهریه را مطالبه کرد که شوهر از لحاظ مالی توانایی و استطاعت پرداخت را داشته باشد. همچنین مطالبه آن، تنها با معرفی اموال شوهر به دادگاه امکان پذیر است. اگر هم مهریه مؤجل باشد زوجه باید منتظر بماند تا زمانی که مشخص شده سپری شود و پس از آن زمان صاحب مهریه می شود. و می تواند برای دریافت آن اقدام کند.

مراجع مطالبه ی مهریه

دادگاه خانواده

زوجه می تواند با ارائه ی دادخواست حقوقی به دادگاه ویژه ی خانواده مهریه ی خود را مطالبه نماید. و همزمان تقاضای توقیف اموال همسرش را نیز بنماید.

مطالبه ی مهریه از طریق مراجع اجراى اسناد رسمی

زن می تواند از طریق اجراى اسناد رسمی مهریه ی خود را مطالبه نماید. به این صورت که قباله ی ازدواج خود را به دفتر خانه ی محل ثبت عقد ارائه و تقاضای صدور اجراییه نماید. سپس با اجراییه به اداره ی ثبت مراجعه و مهریه ی خود را مطالبه کند. که البته به میزان نیم عشر دولتی هزینه اجرایی پرداخت می نماید. که بعداً این هزینه از شوهر اخذ خواهد گردید. و در این راستا مالی اعم از وجه نقد یا مال منقول و یا مال غیر منقول توقیف می گردد . البته به شرط اینکه جزء مستثنیات دین نباشد.

نحوه دریافت گواهی عدم سوء پیشینه کیفری 1401

نحوه دریافت گواهی عدم سوء پیشینه کیفری 1401: گـواهی عـدم سـوء پیشـینه کیـفری ، گـواهی است که برای مرجع مورد نظر تعیین می نماید که شخص در گذشته مرتکب جرمی شده که منجر به محکومیت وی شود یا خیر ؟

در ادامه نحوه اخذ این گواهی از نظر وکیل کیفری بیان می شود:

گواهی عدم سوء پیشینه کیفری

در حال حاضر نحوه دریافت این گـواهی بدین شکل است که شخص با در دست داشتن اسناد هویتی از جمله کارت ملی یا شناسنامه به دفاتر خدمات قضایی مراجعه نموده و تقاضای گواهی عدم سوء پیشینه کیفری مینماید.

که معمولا این گواهی ظرف ۲۴ ساعت کاری از زمان تقاضا به سامانه ابلاغ شخص ارسال میگردد .

شاید برای شما سوال باشد که تمامی جرایم در سوء پیشینه کیفری درج میشود یا خیر؟!!! پاسخ  منفی است. به عبارت روشن تر تنها محکومیت های کیفری موثر در این گواهی درج میشود.

محکومیت کیفری موثر کدام است؟

ماده ۲۵ قانون مجازات اسلامی بیان می دارد: محکومیت قطعی کیفری در جرایم عمدی پس از اجرای حکم یا شمول مرور زمان، در مدت زمان مقرر در این ماده محکوم را از حقوق اجتماعی به عنوان مجازات تبعی محروم می کند.

  • 7 سال در محکومیت به مجازات‌های سالب حیات و حبس ابد از تاریخ توقف اجرای حکم اصلی.
  • 3 سال در محکومیت به قطع عضو، قصاص عضو در صورتی که دیه جنایت وارد شده بیش از نصف دیه مجنی علیه باشد. همچنین جرایم با مجازات نفی بلد ، حبس تعزیری تا درجه 4.
  • 2سال در محکومیت به شلاق حدی. قصاص عضو در صورتی که دیه جنایت وارد شده نصف دیه مجنی علیه یا کمتر از آن باشد. و حبس درجه 5.

بنابراین گواهی عدم سـوء پیشـینه کیفری همان سابقه محکومیت کیـفری موثر میباشد. که در ماده ۲۵ قانون مجازات اسلامی درج شده است. و در صورتی که شخصی سابقه کیفری غیر موثر داشته باشد. این سوابق در گـواهی عدم سـوء پیشـینه عنوان نمی گردد. پس محکومیت به شلاق تعزیری ،جزای نقدی از درجه ۱ تا درجه ۸ ، مصادره اموال ، انفصال دائم یا موقت از خدمات دولتی و عمومی ،محرومیت از حقوق اجتماعی ،حبس درجه ۶ و ۷ و ۸ در گواهی های صادره عـدم سو پیـشینه درج نمیگردد .

دو نکته مهم در مورد گواهی عدم سوء پیشینه کیفری:

  1. تمام محکومیت های شخص در پیشینه کیفری او وجود دارد. اما در گواهی های صادره تنها محکومیت های موثر کیفری او درج می شود. در مورد جرایم قابل گذشت چنانچه شاکی خصوصی گذشت نماید. و اعلام رضایت کند اثر تبعی نیز رفع می‌شود.پس سوء پیشینه آن نیز از بین می‌رود.
  2. در مورد عفو و آزادی مشروط، در صورت گذشت مدت زمان های فوق از زمان عفو یا اتمام مدت آزادی مشروط اثر تبعی رفع شده. و مشمول سابقه کیفری موثر که منجر به صدور آن در گواهی گردد نمیشود.

مشاوره کیفری با وکیلانه:

جهت اخذ مشاوره در خصوص جرایم و مجازات آنها از وکیل پایه یک دادگستری، با ما تماس بگیرید.

تماس با ما: 09127246413

مجازات استفاده غیر مجاز از عناوین علمی

مجازات استفاده غیر مجاز از عناوین علمی: گاهی دیده می شود که اشخاصی با استفاده از عناوین علمی مختلف، به دنبال ارتقاء جایگاه خود در جامعه با مقاصد مختلف میگردند . در همین راستا ماده واحده ای تحت عنوان قانون مجازات اسـتفاده غیر مجـاز از عنـاوین علمی به تصویب مجلس شورای اسلامی و تایید شورای نگهبان رسید .

ماده واحده بیان میدارد که:

استفاده از عناوین علمی دکتر، مهندس، وکیل و مانند اینها که شرایط اخذ آن مطابق قوانین و مقررات مربوط تعیین می گردد.، توسط هر فرد برای خود مستلزم داشتن مدرک معتبر از مراکز علمی و دانشگاهی داخلی و یا خارجی مورد تایید رسمی وزارتخانه های علوم ،تحقیقات و فناوری یا بهداشت درمان و آموزش پزشکی و شورای عالی انقلاب فرهنگی می باشد. مرتکبین استفاده غیرمجاز از عناوین علمی مذکور به مجازات ماده ۵۵۶ فصل هشتم کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی محکوم خواهند شد.

بنابر این مجازات استفاده غیر مجاز از عناوین علمی طبق ماده ۵۵۶ قانون‌مجازات اسلامی حبس از سه ماه تا یک سال. و یا جزای نقدی از ۲۵/۰۰۰/۰۰۰ ریال تا ۱۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال میباشد. و در صورتی که مرتکب از عمل خود سوء‌ استفاده کرده باشد به هر دو مجازات محکوم خواهد شد.

ارکان تشکیل دهنده جرم استفاده غیر مجاز از عناوین علمی:

مانند همه ی جرائم، جرم استفاده از عناوين غير مجاز علمى بايد داراى اركان اصلى تشكيل دهنده جرم باشد .

  • ركن قانونى :كه با تصويب ماده واحده فوق محقق گرديده است .
  •  -ركن مادى : در تبصره ماده واحده فوق به ركن مادى جرم تصريح گرديده است :
    تبصره : استفاده غیرمجاز از عناوین فوق شامل استفاده در مکاتبات اداری یا در تبلیغ عمومی از طریق وسایل ارتباط جمعی مانند رادیو- تلویزیون- روزنامه- مجله -تارنما یا نطق در مجامع و یا انتشار اوراق چاپی یا خطی خواهد بود.

  • رکـن معنوی : جرم استفاده غیر مجاز از عناوین علمی جرمی مطلق میباشد. بنابراین وجود قصد نتیجه در ارتکاب آن ضرورتی ندارد و به صرف قصد انجام آن محقق میگردد .

استفاده غیر مجاز از عناوین علمی

پس اگر شخصی با قصد شوخی عنوان علمی برای خود اتخاذ کند. یا از طریق موارد فوق یعنی استفاده در مکاتبات اداری یا در تبلیغات عمومی از طریق وسایل ارتـباط جـمعی مثل تلویزیون روزنامه رادیو مجله تارنما یا صحبت در مجامع و یا انتشار اوراق چاپی یا خطی صورت نپذیرد جرم محقق نمیشود .

یک نکته مهم:  عنصر مادی از نوع فعل مثبت است و با ترک فعل واقع نمی شود. مثلاً اگر در جایی کسی را دکتر خطاب کنند و او سکوت کند،جرم محقق نمیشود.

مشاوره کیفری با وکیلانه:

جهت مشاوره از وکیل پایه یک دادگستری با ما تماس بگیرید.

تماس با ما : 09127246413

نکات مهم فرجام خواهی از رای

نکات مهم فرجام خواهی از رای با وکیلانه : در امورحقوقی، اصل بر این است که تمام آراء صادر شده از دادگاه قطعی بوده و قابل اعتراض و تجدید نظر خواهی نباشد؛ مگر آرایی که در قوانین حقوقی از آنها نام برده شده. با این توضیح آراء و احکامی که در قانون قید شده، قابل اعتراض در مرجع بالاتر یعنی دادگاه تجدید نظر است. بر خلاف امور کیفری که مرجع اعتراض به یک سری از جرایم دادگاه تجدید نظر و در مورد برخی از جرایم دیوان عالی کشور می باشد.، مرجع اعتراض به کلیه دعاوی حقوقی، دادگاه تجدید نظر خواهد بود. با توجه به اینکه نکات تجدید نظر خواهی از آرا در مبحثی جداگانه مورد بررسی قرار گرفته . لذا در این مقاله از تکرار مکررات پرهیز میکنیم . جهت خواندن مطلب اعتراض به آراء حقوقی کلیک کنید.

در ابتدا مفهوم فرجام خواهی از آراء توسط وکیل حقوقی را بیان میکنیم و سپس آراء قابل فرجام خواهی را به تفصیل توضیح خواهیم داد.

فرجام خواهی از رای

مفهوم فرجام خواهی:

فرجام خواهی یکی از طرق فوق العاده شکایت از رای بوده که توسط دیوان عالی کشور مورد رسیدگی قرار می گیرد. البته این به معنای رسیدگی مجدد در ماهیت موضوع توسط دیوان عالی کشور نیست. بلکه در روش فرجام خواهی ، دیوان عالی کشور بررسی می کند که آیا رای مطابق با موازین شرعی صادر شده است یا خیر. بنابراین حتی اگر رای صادره مطابق با موازین شرعی صادر شده باشد؛ اما بر خلاف مقررات قانونی باشد، رای مورد اعتراض، توسط دیوان عالی کشور نقض نخواهد شد.

آراء قابل فرجام خواهی کدامند؟

همانظور که پیش تر گفته شد، اصل بر قطعی بودن آراء بوده و اعتراض به رای تنها در صورتی امکان دارد که قانونگذار پیش بینی کرده باشد. آراء قابل اعتراض در مرحله تجدید نظر در ماده 331 و 332 قانون آیین دادرسی در امور مدنی پیش بینی شده است. اگر رایی قابلیت تجدید نظر خواهی داشته باشد و به آن اعتراض شود، پس از رسیدگی در دادگاه تجدید نظر، آن رای قطعی بوده و دیگر نمی توان نسبت به آن اعتراض نمود. مگر در مواردی محدود، مانند اعاده دادرسی نسبت به رای یا موضوعاتی که قابلیت رسیدگی بصورت سه مرحله ای را دارد.

بطور کلی موضوعات قابل فرجام خواهی به دو دسته قرارها و احکام تقسم بندی می شود. همچنین احکام ها و قرار های قابل فرجام خواهی به دو دسته :1- احکام و قراری که در مدت تجدید نظر خواهی به آن اعتراض نشده است.2- احکام و قراری که مورد اعتراض در مرحله تجدید نظر قرار گرفته و از دادگاه تجدید نظر صادر شده، تقسیم می شود.

پیش از ذکر احکام و قرارهای قابل فرجام ، تفاوت حکم و قرار را توسط وکیل پایه یک دادگستری بیان می نماییم.
چنانچه رای دعوا تمام ویژگی های زیر را داشته باشد حکم و در غیر اینصورت قرار نامیده می شود.

  • از دادگاه صادر شود.
  • در مورد اختلاف ایجاد شده بین چند نفر اصحاب دعوی باشد.(اصطلاحاً در مورد امور ترافعی باشد)
  • دادگاه وارد ماهیت امر شود و به موضوع اختلاف رسیدگی کند.
  • در خصوص موضوع اختلاف تعیین تکلیف کند.

حال با این توضیح احکام و قرارهایی که قابل فرجام خواهی هستند را ذکر می کنیم .

احکام و قرارهایی که بواسطه عدم اعتراض و تجدیدنظرخواهی قطعی شده اند.

احکام :
  1. احکامی که میزان خواسته آنها بیشتر از دو میلیون تومان باشد، چنانچه خلاف شرع صادر شده باشند می توان نسبت به آنها ظرف مهلت بیست روز از تاریخ انقضای تجدیدنظرخواهی، تقاضای فرجام خواهی کرد.
  2. کلیه احکام صادر شده با موضوعات نکاح-فسخ نکاح- طلاق-نَسَب –حجر- وقف- ثلث- تولیت. در صورتی که در مهلت مقرر از آنها تجدیدنظر خواهی نشود، قابل فرجام خواهی هستند.
قرارها:

قرار هایی که اصل موضوع آن قابل فرجام خواهی باشد و از دادگاه صادر شوند، نیز پس از انقضای مهلت تجدیدنظر، قابل فرجام خواهی هستند. این قرارها عبارت است از: قرار ابطال یا رد دادخواست- قرار سقوط دعوی یا عدم اهلیت یکی از طرفین دعوی.

احـکام و قرارهایی که به آنها اعتراض شده و از دادگاه تجدیدنظر صادر شده است.

احـکـام :

حکم راجع به موضوعات: نکاح – فسخ نکاح-نَسَب- طلاق-وقف و حَجر.

قـرارها:

قرار ابطال یا رد دادخواست- سقوط دعوی و عدم اهلیت یکی از طرفین دعوی، به شرط آنکه از دادگاه تجدید نظر صادر شده باشند.

مشاوره حقوقی با وکیلانه:

مباحث مربوط به قواعد شکلی دعاوی حقوقی، آنچنان پیچیده است که اگر رعایت نشود، موجب رد شدن دعاوی شما می گردد. از این جهت پیشنهاد می شود، از همان ابتدای امر، موضوع دعوی را به یک وکیل متبحر و باتجربه بسپارید . جهت مشاوره، با ما تماس بگیرید.

تماس با ما: 09127246413

7 مورد ابطال رای داوری

موارد ابطال رای داوری – وکیلانه : گاهی در قرارداد منعقد شده میان طرفین، شرط می شود، در صورت بروز اختلاف موضوع به داوری ارجاع شود. در این صورت هرگاه میان دو طرف قرارداد اختلاف ایجاد شود، پیش از آنکه دادگاه صالح به رسیدگی باشد، داور باید رای خود را صادر نماید. و در صورتی که بدون اظهار نظر داور، در دادگاه طرح دعوی شود، دادگاه از رسیدگی خودداری میکند. چرا که در قرارداد شرط داوری درج شده است و داور در این خصوص اظهار نظر نکرده است.

ممکن است در قرارداد شرط داوری گنجانده نشود. اما پس از حدوث اختلاف، طرفین توافق کنند که موضوع به داوری ارجاع شود. یا در مرحله رسیدگی در دادگاه این توافق را داشته باشند.

مهلت صدور رای داور

رای داور باید ظرف مهلت تعیین شده در قرارداد داوری صادر و به طرفین ابلاغ شود. چنانچه این مهلت در قرارداد تعیین نشده باشد، بر اساس پیش بینی قانون آیین دادرسی در امور مدنی، این مهلت سه ماه خواهد بود. در ادامه موارد ابطال رای داوری را از نظر وکیل حقوقی، بیان میکنیم.

ابطال رای داور

طرح دعوی ابطال رای داوری:

اگر چه رای داور قابل اعتراض نبوده و پس از ابلاغ مانند احکام دادگاه قابل اجرا هستند، اما در مواردی می توان ابطال رای داور را از دادگاه خواستار شد. نکته مهم این است که تقاضای ابطال رای داور در هر موردی امکانپذیر نبوده و موارد ابطال آن تنها مواردی است که از پیش در قانون مشخص گردیده است. بنابراین چنانچه رای داور با یکی از موارد ذیل در تناقض باشد، هر یک از طرفین که رای به ضرر او صادر شده است، می تواند ظرف مهلت بیست روز از تاریخ ابلاغ رای، تقاضای ابطال آن را از دادگاه صالح بخواهد.

موارد ابطال رای داوری در قوانین ایران:

به موجب قانون آیین دادرسی مدنی موارد ابطال رای داور عبارت است از :

  1. رای داور با قوانین موجد حق مخالف باشد. منظور از قوانین موجد حق قوانینی است که بموجب قانون تعیین شده است و بر اساس آن حق و تکلیفی برای اشخاص ایجاد شده است. لذا اینگونه قوانین قابل تغییر نیستند و قاضی دادگاه و داور نمی توانند رایی بر خلاف آن صادر کنند . حال اگر داور رایی صادر نماید که برخلاف قوانین موجد حق باشد، این رای قابل ابطال خواهد بود.
  2. داور نسبت به مطلبی اظهار نظر کند که موضوع داوری نبوده است. چنانچه موضوع داوری در خصوص اختلافی خاص تعیین شده باشد وداور بر خلاف موضوع داوری، در مورد مطلبی دیگر اظهار نظر کند، رای صادر شده قابل ابطال خواهد بود.
  3. داور از اختیارات خود تعدی کند و خارج از اختیارات خود رای دهد .
  4. در صورتی که مهلت داوری در قرارداد ذکر شده باشد، و داور بعد از انقضاء مدت اقدام به صدور رای و تسلیم آن کند. همچنین در صورت عدم پیش بینی مهلت داوری، اگر داور بعد از سه ماه از تاریخ قبول داوری، رای صادر نماید، رای او قابل ابطـال خواهد بود.
  5. چنانچه رای داور با آنچه که طرفین به موجب سند رسمی توافق کرده اند، مخالف باشد. یا آنکه رای داور با مفاد آنچه طرفین در دفتر املاک توافق کرده اند، مخالف باشد.
  6. یکی دیگر از موارد ابطـال رای داوری ، صدور رای توسط اشخاصی است که حق داوری را نداشته اند؛ اما علیرغم این موضوع رای صادر کرده اند.
  7. آخرین مورد از جهات ابـطال رای داوری این است که ، اصل قرارداد بی اعتبار باشد. به عبارت بهتر چنانچه قراردادی که به موجب آن، موضوع به داوری ارجاع شده است، بی اعتبار باشد، رای داور نیز به تبع آن بی اعتبار بوده. و می توان ابطال آن را خواستار شد.

مشاوره حقوقی با وکیلانه:

مهلت تقاضای ابطال رای داوری تنها بیست روز از تاریخ ابلاغ رای داور بوده. و برای اشخاصی که خارج از ایران مقیم هستند ، دو ماه از زمان ابلاغ رای خواهد بود. جهت اخذ مشاوره تلفنی و حضوری از وکیل پایه یک دادگستری با ما تماس حاصل فرمایید.
تماس با ما : 09127246413